گزارش صعود

گزارش اولین تلاش زمستانه برای صعود دیواره شمالی آزادکوه

گزارش اولین تلاش زمستانه برای صعود دیواره شمالی آزادکوه
18-13 بهمن ماه 1393

مهدی فرهادی
محمد ذبیحمند
محسن سعیدزاده
یاسر جعفری
فرشاد میجوجی


مقدمه:
قله آزادکوه که به نام شاهزاده کج گردن نیز خوانده می شود با ارتفاع 4370 متر یکی از بلندترین و همچنین زیباترین قلل البرز مرکزی است که همواره مورد توجه بسیاری از کوهنوردان قرار دارد. مسیرهای مهم صعود به قله این کوه مسیرهای وارنگه رود,نسن و کلاک می باشند که از روستاهایی به همین نام قابل دسترسی هستند. در انتهای یال های شرقی و غربی آن دو گرده سنگی و زیبا تا ستیغ قله کشیده شده و تلاش ها و صعودهایی روی آن ها صورت گرفته است.
در رخ شمالی آن اما دیواری سراسری و جذاب کشیده شده است. سدی سترگ و پر جاذبه که چونان قلعه ای راز آلود در پشت کوهستان های بلند که شاهزاده قصه ها را در آن اسیر کرده باشند. این دیواره  در بلند ترین نقاط (قسمت های غربی) نزدیک به 500 متر (از پای دیواره تا قله) طول دارد.


 


فعالیت های پیشین روی این دیواره
14 خرداد 1370   حمیدرضا روحانی، غدیر یزدانی، نادر حاج محسن، و پرویز روحانی  از گردنه ی شمال شرقی آزادکوه به سمت راست دیواره ی شمالی آزادکوه رفتند. آنان از ساعت 10 صبح تا 4 بعد از ظهر روی دیواره کار کردند و با گشودن یک مسیر با درجه ی سختی UIAA تا  +V به قله رسیدند و از مسیر گردنه ی چورن به چادر گاه خود در گردنه ی شمال شرقی بازگشتند.
14 خرداد 1370؛ حسین خوش چشم و رضا میرمحمد علی طاری یک دهلیز برفی- سنگی در سمت راست دیواره را صعود کردند و تا قله رفتند.
15 خرداد 1374؛ عباس محمدی، اکبر نیکخو، و مهدی عبداللهی مهر از دهلیز برفی- سنگی بزرگ در سمت شرق قله (درست بالای گردنه ی شمال شرقی) تا قله رفتند.
هر سه تیم بالا: از اعضای گروه کوه نوردان آرش
14 و 15 خرداد 1374؛ محمد تقی بهره ور و عباس جعفری در روزهای 14 و 15 خرداد، با یک شب مانی روی دیواره مسیر زیبا و دشواری در منتهی الیه سمت راست دیواره باز کردند.
ضمن تشکر از آقای عباس محمدی عزیز بابت در اختیار قرار دادن این اطلاعات متاسفانه عکس یا کروکی ای از این فعالیت ها در دسترس نیست.

دیواره آزادکوه به دلیل دشواری دسترسی به مبداء صعود، بادهای سهمگین اش و در سایه دیواره علم کوه ماندنش کمتر مورد استقبال سنگنوردان و کوهنوردان قرار گرفته است. بنابراین مجبوریم برای کسب اطلاعات اولیه راهی منطقه شویم.


برنامه شناسایی(30 آبان و 1 آذر1393)
روز آخر آبان ماه 93 ، در قالب گروهی4 نفره (مهدی فرهادی، محسن سعیدزاده، یاسر جعفری و محسن گلچین) از مسیر کرج – جاده چالوس – پل زنگوله عازم منطقه می شویم. اطلاعات در مورد منطقه و شرایط دسترسی به دیواره آنقدر ناچیز است که حتی نمی دانیم بهتر است از کلاک حرکت را آغاز کنیم یا نسن که با کمک تصاویر ماهواره ای تصمیم میگیریم کار را از روستای نسن آغاز کنیم. برف در منطقه زیاد است. پس از یک شب مانی روز بعد به بالای خط الراسی در روبروی دیواره می رسیم. پس از عکاسی و برانداز دیواره و مسیرهای قابل فعالیت از یال سمت راست به دره ابتدای یال اصلی سرازیر می شویم. عکاسی می کنیم و به سمت روستای نسن بازمیگردیم.دیواره آزادکوه دیواره ای نسبتا" وسیع است و به نظر می رسد که مسیرهای زیادی برای صعود وجود داشته باشد اما با نگاهی دقیق تر متوجه می شویم که انتخاب یک مسیر مناسب برای دیواره نوردی ایمن و با کیفیت چندان هم آسان نیست.


 
برنامه بار گذاری(30 آذر الی2 دیماه)
یک ماه پس از برنامه شناسایی روز سی ام آذر جهت انتقال بارها به پای دیواره و محل کمپ اصلی عازم منطقه می شویم. در این برنامه مهدی فرهادی، فرشاد میجوجی، محسن سعیدزاده، یاسر جعفری، اسماعیل احمدیان و مرتضی نوروزی حضور دارند. پس از برپایی کمپ در ارتفاع 2700 متری در دره نسن، روز بعد دره را تا انتها پیمایش و یال اصلی منتهی به دیواره را صعود می کنیم. بارها شامل (160 متر طناب پلاستیکی، 2 حلقه طناب صعود، ابزار میانی، تبر یخ،  کارابین و کوئیک درا،  مقداری موادغذایی و کپسول گاز) را به محلی  که به عنوان کمپ اصلی در نظر گرفته ایم منتقل و پس از عکاسی نزدیک از دیواره و انتخاب مسیر مورد نظر راه بازگشت را در پیش می گیریم.
مسیر مورد نظر درست از انتهای یال اصلی صعود به پای دیواره آغاز می شود و متشکل از دو شکاف نسبتا" عمودی قبل و بعد از پله بزرگ میانه دیواره قرار دارند. شب را در محل چادر های شب گذشته سپری می کنیم و روز بعد به سمت روستای نسن و شهرهای خود بازمیگردیم.


 
برنامه های آماده سازی
تا اجرای برنامه اصلی دو برنامه تمرینی برای هماهنگی نفرات برگزار شد. از جمله :
سنگنوردی در دیواره آزاد زنجان (آبان ماه)
سنگنوردی در پلخواب (دی ماه)


 
منتظر چند روز هوای خوب هستیم تا کار اصلی را آغاز کنیم. تا اینکه قرار بر حرکت در روز یکشنبه 12 بهمن می شود.

روز اول (12 بهمن 93)
یکشنبه با دو خودروی سواری (محسن سعیدزاده یاسر جعفری و فرشاد میجوجی از زنجان و قزوین) و مهدی و فرهادی و محمد ذبیح مند (از تهران) به سمت جاده چالوس و پل زنگوله و در نهایت روستای نسن رهسپار می شویم. اسماعیل احمدیان که قرار بود در کنار تیم باشد به دلیل همزمانی برنامه با کنکور ارشد امکان حضور نمی یابد محمد ذبیح مند از دوستان سنگنورد فرشاد در لحظات آخر به تیم اضافه می شود تا کرده های برنامه ریزی شده ناقص نماند.
ساعت 10 صبح به روستای نسن می رسیم.  هرچند یک برنامه بارگذاری داشته ایم اما حجم بار برنامه اصلی هم زیاد است. حامد علیپور و حسین اجاقلو از دوستان زنجانی و عضو انجمن کوهنوردان زنجان جهت کمک به انتقال بارها آمده اند. که همینجا از لطف ایشان تشکر می کنیم. 


 
کوله های سنگین را بر می داریم و با گوشه چشمی به دیواره ای که از آن بالا با غرور ما را نگاه می کند به سمت دره نسن رهسپار می شویم. حجم برف در اوایل روستا زیاد است و با برفکوبی تیم را به چالش می کشد اما رفته رفته از حجم آن کاسته شده و سرعت تیم بالا می رود. عبور از پل های یخی تشکیل شده روی رودخانه بستر دره چند باری با احتیاط انجام می شود. در هوایی خوب پیش می رویم. ساعت 2 است که به محل مورد نظر برای شب مانی اول در ابتدای یال اصلی می رسیم. با توجه به اینکه زمان کافی داریم تصمیم میگیریم بالاتر برویم. حدود ساعت 5 عصر در حدود 3200 متر جای مناسبی برای چادر گیر می آوریم و شب مانی می کنیم. هوا خوب است.


 
روز دوم (13 بهمن 93)
صبح روز بعد محسن، یاسر، حامد و حسین زودتر از بقیه حرکت می کنند تا دو دوستمان بتوانند سریعتر برگردند. پس از نصب یک تخته چادر در محل کمپ اصلی و دپوی بارها و خداحافظی با حامد و حسین مهدی، فرشاد و محمد هم بالا می آیند. در این قسمت از یال باد به شدت در حال وزش است به طوریکه نصب هر چادر بیش از نیم ساعت زمان می برد. برای برقراری کمپ اصلی از دو تخته چادر مخصوص ارتفاع North Face V25 بهره می گیریم.

ارتفاع کمپ اصلی حدود 3600 متر و حدود یک و نیم ساعت تا پای دیواره فاصله دارد دلیل اینکه چادر را در ارتفاع بالاتری برقرار نمی کنیم امکان بهره برداری بیشتر از نور و گرمای خورشید در این مکان می باشد. همینجا هم آفتاب 11 ظهر طلوع می کند و 5-6 ساعت بعد غروب. اما سرعت شدید باد همچنان چالش اصلی ماست بطوریکه دستگاه بادسنجی که فرشاد همراه دارد سرعت باد را بین 80 تا 100 کیلومتر نشان می دهد. 

 

 پس از مختصر استراحت, مهدی، فرشاد,محمد و یاسر بمنظور نصب طناب ثابت و یافتن نقطه شروع شکاف اصلی صعود و همچنین انتقال تجهیزات فنی حرکت خود را به سمت دیواره آغاز می کنند. مسیر صعود به علت نداشتن پاکوبی مشخص و همچنین وجود مسیرهای شن اسکی در بخش هایی از آن نسبتا" خسته کننده است . با پایان مسیر کوهپیمایی دهلیز با حدود150 متر طول مارا به پای شکاف اصلی صعود می رساند. به علت شرایط این دهلیز و جهت تامین ایمنی نفرات صعود کننده حدود120 متر طناب ثابت پلاستیکی در مسیر ثبت می شود.


 بعد از ثابت گذاری فرشاد و یاسر راه بازگشت را در پیش می گیرند. شکاف اولیه ای که در برنامه های بارگذاری و شناسایی برای صعود در نظر گرفته ایم دارای نقطه شروع مناسبی نیست و مهدی و محمد گشایش مسیر را از شکافی به ظاهر مناسب در سمت چپ تنوره آبریز بزرگی که در انتهای دهلیز قرار دارد آغاز می کنند. سرعت صعود با توجه به  مصنوعی بودن روش صعود  و همچنین وضعیت نه چندان خوب شکاف جهت ابزارگذاری نسبتا" کند است. در این روز محمد و مهدی (محمد بعنوان سرطناب) موفق به گشایش حدود 12 متر مسیر می شوند. درجه سختی مسیرA1 البته با درجه ریسک بالا می باشد. قبل از تاریکی محمد و مهدی هم پایین می آیند.
در این برنامه شبها تا قبل از خواب همگی در یکی از چادرها به خوردن شام و تنقلات و صحبت  کردن می پردازیم.
شب به خوردن شام (با توجه به آشپزخانه پر زرق و برقی که داریم) و تبادل نظر و خوابی نیمه هوشیار به دلیل تکان ها و سروصدای چادر می گذرد. در تمام این لحظات باد همراه ماست.


روز سوم (14 بهمن 93)
اندکی پس از روشن شدن هوا محسن و فرشاد بالا می روند. به سختی! باد شدید رسیدن به پای دیواره را به یک کار طاقت فرسا تبدیل کرده. همین موضوع باعث شده مهدی تصمیم بگیرد یک چادر ارتفاع پای دیواره نصب کند تا تیمی که قرار است روی دیواره کار کند قبلش شب را در آن بگذراند و بتواند اول صبح  تازه نفس کار خود را آغاز کند. محسن و فرشاد پس از عبور از ثابت ها و رسیدن به کارگاهی که محمد دیروز در 12 متری زده فعالیت خود را آغاز می کنند.


 هوا سرد و همراه با باد شدید ست. محسن حمایت و فرشاد صعود می کند. طی 4 ساعت تلاش فرشاد موفق به گشایش 20 متر دیگر می شود و پس از کوبیدن یک رول و برپایی کارگاه و بالا کشیدن بارها اندکی پس از نیمروز پایین می آید.


 مهدی و محمد برای شب مانی در کمپ پای دیواره بالا می آیند قرار است یک تخته چادر بلک دیاموند ارتفاع در حاشیه دهلیز ثابت ها نصب شود.  پس از خوش و بشی با آنها و آرزوی موفقیت برایشان محسن و فرشاد راهی چادر می شوند.

 
شرایط هوایی نامساعد، ابزار خوری بد و حتی در بعضی قسمتها کور شدن شکاف، بیشتر انرژی بچه ها را می گیرد. محسن و فرشاد خسته اما پر از انرژی مثبت پایین می آیند. پس از رسیدن محسن و فرشاد متوجه می شویم دو تا از یومار ها سهوا در کوله پایین آمده اند و این یعنی تیم بالا فردا برای یومار زدن روی ثابت ها مشکل خواهد داشت. با توجه به اینکه امروز یاسر استراحت داشت بالا می رود تا یومارها را بچه ها برساند. پس از 3 ساعت که دیگر هوا هم تاریک شده بیرون دهلیز پای دیواره سه چراغ پیشانی پایین می آیند. هوا به قدری بد بوده که بچه که نتوانسته اند در چادر بمانند و از ترس اینکه باد چادر و نفرات داخلش را درون دره پرت کند شبانه تصمیم به جمع کردن می کنند و با کمک یاسر بارها را به کارگاه بالا میانی ثابت ها منتقل و به سمت کمپ اصلی رهسپار می شوند.

 
 شب است و باد تند همیشگی و هوای خراب،  سعی می کنیم بخوابیم.
محسن نیمه شب برای چک کردن وضعیت چادر بیدار می شود متوجه پاره شدن مهار چادرها و ریختن برف زیاد به درون آشپزخانه و روی غذا ها می شود هنگام بیرون رفتن باد پرتش می کند اما خوشبختانه خیلی دور نمی رود به سختی در باد شدید به ترمیم بند حمایت ها با کمک یک حلقه طناب 7 میلیمتری می کند. دیرک های هر دو چادر  خم شده و در آستانه شکستن و ترکیدگی هستند. کاش  زودتر صبح شود!


 


روز چهارم (15 بهمن 93)
صبح هوا همچنان بد است  باد 90 کیلومتری که همچنان می وزد حالا مه غلیظ و بارش برف هم مزید بر علت شده. مهدی و محمد هشت صبح با امید بالا می روند اما قبل از اینکه به پای دیواره برسند به عت بوران شدیدشرایط را برای صعود غیر ممکن می دانند و باز میگردند. این روز را کلا در چادر می مانیم. و مهار های چادرها را محکم تر می کنیم.


 روز پنجم (16 بهمن 93)
 هر بار که وضعیت آب و هوا را از دوستان در شهر جویا می شویم سرعت باد را بین 25 تا 35  و نهایتا 40 عنوان می کنند  اما چادر هایی که یک لحظه توان ایستادن ندارند چیز دیگری میگویند. صبح محسن و فرشاد بالا می روند. هوا صاف است اما سرما و باد همچنان هست تا کارگاهی که خود فرشاد زده بود یومار می زنند و محسن سر طناب می شود. ابتدای کار یک تراورس بد است که هیچ میانی ای هم نمی خورد به سختی عبور می کند و یک میخ را از دست می دهد میخ دوم نصف و نیمه جا می خورد.
 


 تصمیم بر صعود طبیعی است با ابزار دزدی صعود می کند و خوب پیش می رود 30 متر طناب صعود کرده که از فرشاد می خواهد بالا بیاید تا در مورد ادامه مسیر باهم تصمیم بگیرند. اما سه ساعت حمایت در هوای سرد و باد شدید رمقی برای فرشاد باقی نگذاشته. فرشاد فرود می رود. و محسن پس از کوبیدن یک رول و ثابت کردن طناب پایین می آید.


 
با توجه به زمان صرف شده امروز صعود خوبی کرده ایم اما نفرات کم کم فرسوده شده اند، روز به روز تعداد انگشتان سرما زده بیشتر می شوند نخوابیدن های شبانه  هم بر تنگنا افزوده. محسن هم قبل از تاریکی پایین می آید.  
پس از شام  امکان بیواک را هم در برنامه می گنجانیم. فردا محسن و مهدی بالا می روند و سعی می کنند از نهایت تایم استفاده کنند. از آخرین جایی که محسن صعود کرده پس از یک صعود عمودی 10 متری دیگر که ساده است با 100 متر صعود بی مسئله در شیبی کمتر از 90 به پای کنج پایانی تا قله خواهیم رسید. و نهایتا یک الی دو روز دیگر فعالیت تیم را به قله خواهد رساند. البته اگر سرفه های ناشی از سرما خوردگی مهدی اجازه دهد.
 آخرین پیش بینی وضعیت هوا خبرهای خوبی برایمان ندارد. یک جبهه هوای بد در حال ورود به منطقه است و از پس فردا تا زمانی نا معلوم (زمین و زمان را به هم خواهد دوخت). نگرانی را می توان در چشمان بچه ها دید. بهترین چادر هایمان در هوای ثابت به این روز افتاده جبهه هوا دیگه چی بود تو این هیر و ویر!

 

روز ششم (17 بهمن 93)
امروز فعالیت صعود در قالب دو گروه انجام می شود, فرشاد و یاسر ابتدا برای اصلاح کارگاهها و تغییر مسیر ثابت گذاری عازم دیواره می شوند و محسن و مهدی با فاصله یک ساعته از آنها برای گشایش ادامه مسیر. ساعت 6 صبح  در هوایی که به سختی می شود در آن راه رفت یاسر و فرشاد بالا می روند. پس از مرتب کردن ثابت های درون دهلیز و تغییر دادن مسیر ثابتها، فرشاد به ترمیم کارگاه انتهایی می پردازد. محسن و مهدی نیز ساعت هفت و نیم از چادر بیرون می روند. شرایط صعود به علت باد شدید بسیار سخت است و سرفه های شدید مهدی نیز کار صعود را برای او سخت نموده و تصمیم می گیرد که راه بازگشت را در پیش بگیرد و به محسن توصیه می کند پس از رسیدن به نفرات به همراه آنها تجهیزات را جمع آوری نموده و به کمپ اصلی بازگردند.


 محسن بالا می رود. یاسر در حمایت فرشاد است. سوز سرما و نداشتن تحرک او را به آواز خواندن وا داشته. خوش و بشی با محسن می کند.  مهدی در بیسیم می گوید جمع کنید و فعلا پایین بیایید. جمله دردناکیست، تمامی زحمات، برنامه ها ، تمرین های هفتگی چند ماهه از مقابل چشمان عبور می کنند اما جای سوال اضافه نیست. پاسخ کوتاه است: «اوکی سرپرست»
فرشاد پس از ایمن سازی کارگاه بالا فرود می آید و با کمک محسن و یاسر پس از جمع آوری همه طناب ها و ابزار ها در هوایی بد فرود می روند و به کمپ می رسند.


 
پس از بازگشت نفرات  مهدی با توجه وضعیت بد هوا، فرسوده شدن نفرات، ورود جبهه هوای بد دیگر به منطقه و امکان از بین رفتن چادرها تصمیم خود را برای بازگشت و پایان دادن به تلاش برای صعود به نفرات تیم اعلام می کند. همان روز برای اینکه در دام ابر های سیاهی که حوالی قله سرخاب شمشیر بر کشیده و منتظر فرمان حمله رهبر شان ایستاده اند چادر های را جمع و با کوله های خیلی سنگین راه بازگشت را پیش می گیریم. محسن جلوتر می رود و بقیه با گام هایی آهسته سرازیر می شوند. قله همانجا ست با همان وقار و غرورش ، نه چیزی از او کاسته شده و نه از ولع و انگیزه ما، فقط پایین می رویم همین،  ورنه داستان همان است که بود.
 


 تیم کمی قبل از تاریکی به روستا می رسد. اسماعیل نتوانسته خود را به روستا برساند بنابراین با اجاره یک خودروی شخصی دیگر از روستای پیل به سوی جاده چالوس و کرج حرکت می کنیم.(کلا در نسن و حومه اش آنتن موبایل قطع است الا در نزدیکی قبرستان روستا).


در پایان از لطف و زحمات دوستانی که در برگزاری این برنامه تیم را یاری کردند تشکر می کنیم:
محسن گلچین، اسماعیل احمدیان، مرتضی نوروزی،  حامد علیپور، حسین اجاقلو، انجمن کوهنوردان ایران و نمایندگی زنجان.


 
هزینه ها:
خرید مواد غذایی : 550،000 تومان
خرید طناب پلاستیکی: 120،000 تومان
خرید کپسول گاز: 210،000 تومان
هزینه بنزین ماشین ها: 180،000 تومان
هزینه کرایه ماشین از پیل به کرج: 120،000 تومان

فهرست تجهیزات فنی:
طناب پلاستیکی 120 متر
طناب استاتیک یک حلقه
طناب صعود 3 حلقه
طناب 7 میل  یک حلقه
تبر یخ یک جفت
کرامپون دو جفت
کیل دو ست
ترای کم یک ست
فرند 3 ست
رول و دسته رول دو ست
چکش دو عدد
میخ 8 عدد
کیسه بار 2 عدد
تسمه در سایز های مختلف 8 عدد
یومار 2 جفت
تی بلاک

گزارش گشایش مسیر"راژیا" بر روی دیواره شمالی علم کوه

تابستان سال 93 دیواره شمالی علم کوه شاهد هنرنمایی دو کوهنورد جوان کشورمان بود. فرشاد میجوجی و سعید آقاکاشی سنگنوردان توانمند قزوینی طی یک تلاش دو روزه و به شیوه آلپی موفق به گشایش مسیری نو بر روی دیواره علم کوه گردیدند.سعید و فرشاد عزیز گزارشی کامل و جامع از این صعود بزرگ را تهیه نموده و در اختیار علاقمندان کوهنوردی واقعی قرار داده اند.

کوه نامه ضمن تقدیر از تلاش این عزیزان و تبریک این گزارش زیبا را برای مطالعه و دانلود خوانندگان سایت به آرشیو گزارش های سایت اضافه می کند تا مورد استفاده بقیه سنگنوردان عزیز قرار بگیرد. 

 

 {edocs}razhia-alam-kooh.pdf,500,600,link{/edocs}

برگرفته از وبلاگ آیاز و همطناب من

گزارش پيمايش تنگه زندان

 

 

 

کنیونینگ یا دره نوردی یکی از شاخه های جذاب کوه نوردی فنی محسوب می شود. با توجه به شرایط جغرافیایی ایران این رشته به سرعت در کشور گسترش پیدا کرده و مورد توجه کوهنوردان قرار گرفته است. تا کنون با تلاش کوهنوردان کشورمان دره هایی که عمدتا در منطقه البرز قرار گرفته گشایش و پیمایش شده است و برخی از آنها مورد توجه دیگران قرار گرفته و بارها و بارها پیمایش شده اند.یکی از قدیمی ترین و معروف ترین این دره ها اندراسم است. اما برخی دیگر به دلیل عدم وجود گزارش های مستند و ااطلاع رسانی مناسب و یا شرایط اقلیمی خاص مورد توجه چندانی واقع نشده اند        

                    .
 زاگرس با توجه به شرایط جغرافیایی و طبیعت خاص این رشته کوه زیبا ، شرایط بسیار مناسبی را برای گسترش این رشته فراهم آورده است. همان طور که می دانیم زاگرس رشته کوه جوانی است که از نزدیک شدن صفحه عربستان به صفحه ایران از میان رسوبات دریای تتیس سر برآورده است و هم چنان در حال قد کشیدن می باشد. ستیغ های بلند که سر به آسمان می سایند و دامنه های پر شیب که به دره های عمیق و پر آب منتهی می شوند مناظری بدیع و دلفریب به وجود آورده اند که در نوع خود بی نظیر می باشند. ازطرفی دیگر وجود لایه های رسوبی و آهکی به عمق سه هزار متر در این منطقه شرایط مناسبی برای جمع شدن آبهای زیر زمینی در دل این بستر متخلخل و اسفنج مانند به وجود آورده. این سفره های بزرگ آب زیر زمینی آب را در زمستان جذب کرده  و در تابستان ، این آب از زمین جوشیده و جاری می گردد ورودخانه های پرآبی مانند کارون و دز را به وجود می آورد.همه این عوامل دست به دست هم داده و دره هایی باشیب مناسب و آب فراوان به وجود آورده است                          
یکی از زیباترین و بکرترین این مناطق رشته کوه هزار دره و سبزه کوه   به ارتفاع تقریبی 3800 متر در بلندترین قسمت ، در جنوب استان چهارمحال و بختیاری و شرق جاده شهر کرد به ایذه می باشد. این رشته کوه زیبا دره ای بزرگ و عمیق را در میان خود جای داده که به تنگه زندان مشهور است و الحق این نام برازنده آن می باشد.

 

گزارش صعود 16 یال دماوند ، به یاد ابراهیم شیخی

۱۷ خرداد ماه  آغاز هفتمین سال فقدان کوهنورد بااخلاق و توانمند کشور، ابراهیم شیخی است. او در تاریخ ۱۳۸۷٫۳٫۱۷ در سن ۵۳ سالگی چشم از جهان فروبست. مرگ او در حین ورزش کوهنوردی و در ارتفاعات البرز مرکزی به وقوع پیوست.

در خرداد سال ۱۳۸۴ با همفکری او و ناصر جنانی طرح و اجرای پروژه برنامه «صعود شانزده یال دماوند» را عملاً آغاز گردید. به همین علت از سوی باشگاه اسپیلت و همنورد ایشان آقای " ذبیح‌ا… حمیدی " گزارش برنامه صعودهای شانزده‌گانه دماوند که برای اولین بار در فضای مجازی منتشر گردید تا بار دیگر یاد و نام ابراهیم شیخی را برسر زبان‌ها جاری شود تا شاید بدین‌ وسیله نسل جدید کوهنوردان این سرزمین بتوانند با گوشه‌ای از شخصیت و فعالیت‌های بارز ورزشی او آشنا شوند.

 

 

قسمت اول ـ ۴ مسیر جنوب‌غربی

مقدمه:
در آستانه سومین سالگرد درگذشت کوهنورد فقید و ارزشمند، زنده یاد جلال رابوکی «خانه کوهنوردان تهران» تصمیم گرفت تا برنامه‌ای در جهت اعتلای یاد و نام آن بزرگ‌مرد کوهستان در دماوند اجرا نماید.
 

بدین منظور قرار شد ۱۶ مسیری که وی در سال‌های گذشته به تناوب در دماوند شناسائی و صعود نموده بود با کمی تغییر و بازنگری این بار توسط تیم سه نفره خانه کوهنوردان تهران به طور مداوم «پی در پی» و هفتگی از خرداد الی شهریور ماه سال ۱۳۸۴ صعود گردد.
 

گزارشی که درپی می‌آید شرح این صعودها است که توسط آقایان زنده‌یاد ابراهیم شیخی (عضو افتخاری خانه)، ناصر جنانی و ذبیح‌ا… حمیدی (از اعضای رسمی و مؤسس خانه) اجرا گردید.
 

قبل از شرح برنامه نکات زیر قابل ذکر می‌باشد:
۱-    به منظور وضوح و مفیدتر بودن گزارش برنامه‌ها در انتها (جدول زمانبندی) و کروکی منطقه تقدیم همنوردان می‌شود که امیدواریم مثمر ثمر واقع گردد.
۲-    تمامی این صعودها بصورت یک روزه از تهران به تهران اجرا شده است.
۳-    کم‌ارتفاع‌ترین مبدأ شروع این برنامه‌ها شهرستان رینه به ارتفاع ۲۶۰۰ متر و بلندترین آن گردنه‌ سرداغ به ارتفاع ۳۵۰۰ متر بوده است.
۴-    کوتاه‌ترین مسیر صعود شده یال داغ و بلندترین آن یال پادگان است.
۵-    ساده‌ترین مسیر یال جنوبی و مشکل‌ترین و فنی‌ترین آنها یال تیغه‌های ملار تشخیص داده شد.
۶-    در این برنامه گاهی به علت کمبود وقت، مسیر برگشت را از جبهه‌های متفاوت انتخاب می‌کردیم که اکثراً از مسیر جنوبی بود.
 

مسیر صعود ۴ یال جنوب و جنوب غربی

(از راست به چپ: گوسنفدسرا، لومر، قرقه و چال چال)

 

اولین صعود: یال گوسفند سرا (مسیر جنوبی) ۱۳۸۴٫۳٫۶

ساعت ۳ بعدازظهر ـ در حال پایین آمدن از قله‌ایم. تقریباً هم‌ارتفاع آبشاریخی در دره‌ای هستیم مشرف به پناهگاه (دره شن‌اسکی) کولاک شدیدی به همراه مه غلیظی در منطقه حکم فرماست. امروز اولین صعود از شانزده صعود است و من در حال فکر کردن به اینکه برنامه‌ای را که تنظیم کرده‌ایم آیا می‌توانیم هر هفته اجرا کنیم یا نه؟ به مشکلات حاشیه‌‏ای فکر می‌کنم؟ ….


-    مسائلی مربوط به ترک آخر هفته خانواده
-    پایبندی اخلاقی اعضای تیم جهت حضور هفتگی در برنامه
-    دور شدن موقتی از صعود قله‌های دیگر
-    مسئله ماشین و مشکلات جانبی آن
 

در همین افکار هستم که بخاطر شدت کولاک نیاز به عینک طوفان پیدا می‌کنم. اما موفق نمی‌شوم آن را بیابم. از خیرش می‌گذرم و سعی می‌کنم به همراه دو تن از اعضای جوان خانه که همراه من هستند سریعاً به پناهگاه برسیم. به فکر می‌افتم آقا جلال هم عینک مناسبی در آخرین صعود خود به همراه نداشت. (۳۰ فروردین ۱۳۸۱)
 

از قله به پایین هر چند دقیقه نیم‌نگاهی به سمت راست (غرب) خود می‌کنم تا مسیر هفته آینده را بیشتر بررسی نمایم. ولی دیگر هوای مه‌آلود اجازه این کار را هم نمی‌دهد. قرار ما این است که صعودهای ۱۶ گانه را در جهت گردش عقربه‌های ساعت انجام دهیم. پس می‌شود در هر مسیر، مسیر بعدی را بررسی کرد….
 

ما کمی دیرتر از بقیه وارد پناهگاه بارگاه سوم می‌شویم. آقا ابراهیم شیخی، ناصر جنانی و بقیه دوستان منتظر ما هستند. بعد از ناهار همگی به طرف گوسفندسرا به راه می‌افتیم. هوای امروز تا ظهر نیمه‌آفتابی بود. ولی بعدازظهر هوا ابری شد و هوای نامساعد هنوز ادامه داشت. وقتی به گوسفندسرا می‌رسیم آقای عبدا… ناهید از تیم ما دعوت می‌کند شام را در قرارگاه پلور و در معیت خانواده زنده‌یاد یزدانی باشیم که در زمستان گذشته در همین مسیر مفقود شده و خانواده وی چند هفته‌ای است در منطقه حضور دارند و در حال جستجوی گمشده خود هستند.
 

گفتگوی مفصلی با خانواده آقای یزدانی داشتیم و اعلام کردیم در ۱۵ هفته آینده در مسیرهای مختلف به سهم خود جستجوی آنها را پیگیری خواهیم کرد
 

(به خاطر صعودهای فراوان همنوردان بر روی این یال از توضیح بیشتر این مسیر پرهیز می‌نمایم.)
 

دومین صعود: یال لومر (مسیر غربِ جنوبی) ۱۳۸۴٫۳٫۱۳

نام لومر فکر می‌کنم نامی فرنگی باشد. در جاده پلور پلی قدیمی داریم به نام آن و همین طور دره‌ای به موازات یالی به نام لومر. این یال از ارتفاع حدود ۳۵۰۰ متری به بالا دو شاخه می‌شود. لومر ۱ و لومر ۲ و دره مذکور در بین این دو یال قرار دارد. برای رسیدن به پای لومر ۲، از گوسفندسرای احسان به طرف غرب حرکت می‌کنیم. ۵۰۰ متر تراورس کرده، بعد وارد دره‌ای می شویم که تا پای یال اصلی ادامه دارد. بر روی هر دو این یال‌ها سنگ‌چین‌های بزرگی به اندازه قد انسان وجود دارد که ما نام آنها را آدمک‌های سنگی نهادیم. یال لومر ۲ در غرب دره واقع است و ابتدای آن خاک تقریباً سرخ رنگی دارد که در این فصل روی آن را کاملا برف پوشانده است.
 

خوشبختانه برف کاملا سفت است و ما مشکل حرکت نداریم. با سرعت به پیش می‌رویم. در ارتفاع ۴۵۰۰ متری دو یال ۱و۲ به همراه یال دیگری که از سمت چپ غرب بارگاه سوم به نام خومه که تا اینجا کشیده شده است، به هم می‌رسند و ما را به طرف قله هدایت می‌کند. این یال دارای صخره‌های کوچک فراوانی است که عبور از بین آنها زمان بسیاری تلف می‌کند. به خصوص که در این فصل برف بین آنها نرم است و نیاز به برف‌کوبی زیادی دارد. وقتی به ارتفاع ۵۴۰۰ متری و به یال خاک‌زردها می‌رسیم (آخرین قسمت) حدود ساعت ۲:۳۰ است که از دور صخره‌های یخ‌زده قله نمایان می‌گردد. هوای بسیار سرد و مه‌آلودی منطقه را دربرمی‌گیرد. به قله که می‌رسیم حدس می‌زنیم درجه حرارت ۱۵ الی ۲۰ درجه زیرصفر باشد. به سرعت به طرف مسیر جنوبی به راه می‌افتیم. به بارگاه سوم رفته، پس از صرف ناهار به گوسفندسرای احسان مراجعت می‌کنیم. نزدیکی‌های عصر هوا کاملا صاف شده است. (ناگفته نماند که برف‌چال‌های مسیر در این فصل به زود رسیدن ما به پایین کمک شایانی می‌کند.)
 

نکته قابل ذکر این که یال لومر در ارتفاع ۴۸۰۰ متر به بالا با چرخشی کاملا مشخص بطرف چپ، از دهنة کاملا جنوبی وارد قله می‌شود. برعکس مسیر جنوبی که قله از جهت جنوب شرقی صعود می‌گردد.
 

سومین صعود: یال قرقه (مسیر جنوب غربی) ۱۳۸۴٫۳٫۲۰

در گذشته در جنوب‌غربی قله دماوند معدن پوکه‌ای بنام قرقه بوده که جاده آن همان جاده گوسفندسرای احسان می‌باشد که در دو راهی آخر (۲ کیلومتری مسجد) بطرف چپ منحرف شده، ابتدا به گوسفندسرای قرقه سپس به معدن قرقه می‌رسد. ما صبحانه را در گوسفندسرای قرقه صرف کرده، به راه می‌افتیم. پس از گذشتن از دره‌ای نسبتاً باریک، به دشتی بزرگی می‌رسیم که ابتدای یال در سمت چپمان دیده می‌شود. وقتی سوار یال شدیم، متوجه می‌شویم قسمت اول آن پله‌پله می‌باشد که کمی خسته‌کننده می‌نماید. پس از آن روی یال اصلی که به رنگ خاک است قرار می‌گیریم که در این فصل برف زیادی دارد. بعد از شیب تندی یال باریک می‌شود که راه پاکوب نیمه‌مخفی در آن به چشم می‌خورد. هوا بسیار سرد است و باد شدیدی شروع می‌شود که ناگزیریم بادگیرها را بپوشیم. بعد از عبور از یال جناقی به محلی در ارتفاع حدود ۴۵۰۰ متری می‌رسیم. در آنجا لوله‌های زیادآب را می‌شود مشاهده کرد که به طرف پایین کشیده شده است که البته در این موقع از سال زیر برف قرار دارند. بعد از آن مسیر روی یال صخره‌ای ادامه پیدا می‌کند که در بین آن صخره‌ها آبشار یخی کوچکی نمایان است. قسمت آخر مسیر یال خاک‌زردها می‌باشد که در سمت چپ یال خاک‌زردهای لومر (جدا از آن) واقع هست. بعد از نیم ساعت دقیقاً از جنوب‌غربی وارد قله می‌شویم.
 

چهارمین صعود: یال چال‌چال (مسیر غربی اول ) ۱۳۸۴٫۳٫۲۷

گوسفندسرای چال‌چال در ابتدای جاده پناهگاه سیمرغ (ورارو) واقع است. در گذشته این مسیر را از همین گوسفندسرا صعود می‌کردند. اما مسیری را که زنده‌یاد جلال رابوکی بر روی این یال انتخاب نموده بود حدود ۷ کیلومتر جلوتر است. در ابتدای آن مسیر، یالی وجود دارد که در پای آن چمنزار بزرگی هست که در این فصل بسیار سرسبز و زیباست (محل پارک اتومبیل).‌ وقتی از این محل به راه افتادیم روی یالی قرار گرفتیم که پوشیده از گل‌های وحشی و رنگارنگی بود که سرتاسر مسیر را دربرداشت. در این یال ابتدا باید قله‌ای صخره‌ای حدود ۳۸۰۰ متر را صعود کرد و پس از آن کمی پایین آمد و روی یال اصلی ادامه مسیر داد (آن قله صخره‌ای را می‌توان از جاده به راحتی مشاهده کرد.)
 

یال‌های این مسیر به شکل پله‌پله می‌باشد که با شیب تدریجی بطرف قله کشیده شده است. البته روی این مسیر شیب‌های تند نیز وجود دارد اما تقریباً از ارتفاع ۴۵۰۰ الی ۵۰۰۰ متری شیب زیادی در سر راه نیست. در قسمت‌های آخر این مسیر متوجه شدیم که صخره‌هائی که در مسیر قرقه وجود داشت، تا اینجا کشیده شده است (البته قسمت غربی آن). در بین این صخره‌ها شکافی وجود دارد که می‌توان با کمی سنگ‌نوردی به راحتی از آن عبور کرد (البته در این فصل انباشته از برف است). وقتی در ارتفاع ۵۴۰۰ متری به اول یال خاک‌زردها می‌رسیم متوجه می‌شویم دقیقاً روی یال خاک‌زردهای قرقه هستیم. بعد از صعود قله از همان مسیر بطرف پایین برمی‌گردیم و با استفاده از برف‌چال‌های بسیار زیادی که در سر راه است، بعد از ۴ ساعت به راحتی خود را به کنار اتومبیل می‌رسانیم. (نکته قابل ذکر اینکه این یال جهت صعود زمستانی بسیار مناسب است.)

 

 

 

قسمت دوم ـ ۴ مسیر شمال غربی و شمالی

 

 

 

 

 

مسیر صعود ۴ یال شمال غربی و شمالی

 

(از راست به چپ: یالهای سروزان، سیمرغ، داغ و پناهگاههای شمالی)

 

 

 

پنجمین صعود: یال سروزان (مسیر غربی دوم) ۱۳۸۴٫۴٫۳

 

دقیقاً ۲ کیلومتر مانده به پارکینگ مسیر سیمرغ، لولة آب بزرگی که برای استفاده دام‌های منطقه ساخته شده است دیده می‌شود. اتومبیل را در اینجا پارک کرده براه می‌افتیم. این یال در بین یال مشخص چال‌چال و مسیر اصلی غربی (سیمرغ) واقع است که از دور به رنگ سیاه خودنمائی می‌کند. در ابتدا بعد از گذشتن از شیب کوتاهی به دشتی نسبتاً بزرگ می‌رسیم که تا پای یال ادامه دارد. در آنجا دره‌ای کوچک قرار دارد که مسیر در سمت راست آن، روی تیغه‌ای خاکی و سنگی کشیده شده است. این یال تا زیر شیب‌های اصلی ادامه دارد و در انتها به یالی که از سنگ‌های سیاه‌رنگ بزرگ و غلتانی تشکیل شده است ملحق می‌گردد. از این محل پناهگاه سیمرغ کاملا نمایان است.
 

 

از ارتفاع ۴۸۰۰ متر به بعد این یال شکل طبیعی خود را از دست داده و به شکل تقریباً سوخته تا بالا ادامه پیدا می‌کند و در پایان از مسیری کاملاً مجزا و منفرد از سمت غرب وارد قله می‌گردد (از کنار مسیر سیمرغ) شیبی که در انتهای مسیر وجود دارد. کمی نفس‌گیر می‌باشد. بعد از صعود قله، مسیر برگشت را (سمیرغ) انتخاب می‌کنیم که سریعتر به پایین برسیم. (نکته قابل ذکر اینکه در طول این مسیر می‌توان از نزدیک یخچال عظیم غربی را مشاهده و بررسی نمود.)
 

 

ششمین صعود: یال داغ (مسیر شمال‌غربی) ۱۳۸۴٫۴٫۱۰

 

این هفته طبق قرار قبلی قرار بود مسیر سیمرغ صعود شود. ولی بنا به پیشنهاد دوستان مسیر داغ انتخاب می‌شود و صعود یال سیمرغ به هفته آینده موکول می‌گردد. ۵۰۰ متر مانده به پارکینگ غربی در سمت چپ جاده‌ای وجود دارد که به طرف گوسفندسرای چاک‌اسکندر و بعد از آن به یال داغ ختم می‌گردد. حدود ۲۰۰ متر مانده بر روی گردنه داغ چند خانه سنگی در سمت راست نمایان است که محل مناسبی جهت پارک اتومبیل (جیپ) می‌باشد. در این یال می‌توان دو مسیر را جهت صعود انتخاب نمود، یال داغ و یال سرداغ، برای رسیدن به مسیر دوم (یال سرداغ) باید به سمت چپ (شرق) تراورس نمود و خود را روی یال اصلی رسانده و از آنجا بطرف قله صعود کرد. البته هر دوی این مسیرها در ارتفاع حدود ۵۳۰۰ به هم می‌رسند و تا قله یکی می‌شوند.
 

 

مسیر ما با یال‌های سرسبز و کوتاهی شروع شده و به یال نسبتاً تیغه‌ای ختم می‌گردد که بین آن یال تیغه‌ای در حدود ارتفاع ۴۳۰۰ یک «زیر سنگی »بزرگی به مانند یک پناهگاه وجود دارد که محل مناسب جهت استراحت و برپائی کمپ می‌باشد. از آنجا شیب مسیر زیاد شده و در عین حال شنی می‌گردد که بعد از گذشتن از صخره‌ای بزرگ روی یال کم‌شیبی قرار می‌گیریم. وقتی به این یال می‌رسیم پناهگاه سیمرغ در سمت راستمان و در بین دره دیده می‌شود. به گمانم این یال از پایین تا  نزدیکی‌های چاک‌اسکندر ادامه پیدا کند. از اینجا به بعد شیب مسیر کم شده تا برسیم به صخره‌های زیر قله. در بین این صخره‌ها راه نسبتاً مشخصی وجود دارد و تا محلی که یال سرداغ به این یال می‌رسد ادامه پیدا می‌کند (ارتفاع ۵۳۰۰). این قسمت، نسبتاً تیغه‌ای است که در سمت چپ آن پیشانی یخچال‌های شمال‌غربی دماوند نمایان است و در سمت راست شیب‌های تند منتهی به درة پناهگاه سیمرغ. قبل از قله صخره‌ای بزرگ وجود دارد که می‌توان آن را از طرف شرق دور زد و هم می‌توان آن را مستقیم صعود نمود. بعد از گردشی ۳۶۰ درجه‌ای بر روی قله از همان مسیر به طرف پایین بازمی‌گردیم. این بار نیز برف‌چال‌های مسیر کمک شایانی به ما می‌کنند تا به موقع و با کمترین مصرف انرژی به پای اتومبیلمان برسیم.
 

 

هفتمین صعود: یال سیمرغ (مسیر غربی ۳) ۱۳۸۴٫۴٫۱۷
امروز آخرین صعودمان بر روی جبهه غربی خواهد بود و با توجه به این که مسیرهای جبهه جنوبی هم به پایان رسیده است، از هفته آینده باید فعالیت خود را بر روی جبهه شمالی آغاز کنیم. آقای شیخی، باخنده می‌گوید: "بچه‌ها دلم برای مناظر زیبای جبهة شمالی تنگ شده است و خوشحالم از این که، بعداز چند سال فرصتی خواهد بود از پناهگاه‌های زیبای شمالی، که در ساختن آنها حدود ۲ ماه فعال بوده‌ام دوباره بازدیدی داشته باشم." از پارکینگ به راه می‌افتیم و در مسیر فلش‌گذاری و پاکوب شده سریعاً به پناهگاه می‌رسیم. به فکر می‌افتم به مانند ماشین‌هائی می‌مانیم که از جاده‌های خاکی بازگشته و به اتوبان رسیده‌اند. چند هفته در مسیر بدون پاکوب حرکت کرده‌ایم و اکنون در پاکوب این مسیر زیبا سریعاً به پیش می‌رویم. در پناهگاه پوستر برنامه را که با تصویر جلال و نام او و قله دماوند مزّین است نصب کرده، قرار می‌گذاریم در ۴ پناهگاه اصلی جنوبی، شمالی، غربی و شمال‌شرقی این پوستر را نصب کنیم و همچنین بر روی قله در آخرین صعود، لوح یادبودی از طرف خانه کوهنوردان تهران به یاد جلال رابوکی قرار دهیم. (به خاطر صعودهای فراوان همنوردان از روی این یال از توضیحات بیشتر این مسیر پرهیز می‌نمایم.)
 

 

هشتمین صعود: یال پناهگاه‌ها (مسیر شمالی ۱) ۱۳۸۴٫۴٫۲۴
به خاطر طولانی بودن جاده‌های این مسیر، سعی می‌کنیم صبح کمی زودتر از تهران خارج  شویم که میسر نمی‌شود.
 

 

زمانی که از بین روستای میان‌ده عبور کرده و به طرف چمن‌بن می‌رویم، هوا کاملاً روشن است و همان مناظر زیبایی که از هفته گذشته منتظرش بودیم، نمایان می‌گردد. بعد از رسیدن به سنگ استراحتگاه و صرف صبحانه، با دو ساعت کوهپیمایی، حدود ساعت ۱۱:۰۰ به پناهگاه اول می‌رسیم. هوای بسیار گرم و آزاردهنده‌ای را پشت‌سر گذاشته‌ایم. بعد از کمی استراحت به راه می‌افتیم. در بین پناهگاه اول و دوم متوجه شیئی سبز رنگ می‌شویم که خارج از مسیر خودنمایی می‌کند. شیخی و جنانی به طرف آن انحراف مسیر می‌دهند و بعد از چند دقیقه هر سه در کنار آن هستیم. حدسمان غلط است. آخر امیدوار بودیم نشانی از دوستی گم شده را بیابیم که نیافتیم. از همان جا، بعد از کمی آب پرکردن از نهر آب برفی که اتفاقی آن را یافته بودیم، به طرف بالا حرکت می‌کنیم. شیب‌های این مسیر تند و نفس‌گیر می‌باشد. امروز به دلیل گرم بودن هوا شاهد ریزش‌های پی‌درپی، بر روی یخچال عظیم سیوله هستیم که در سمت راست (شرق) ما کاملا نمایان است.
 

 

وقتی به پناهگاه ۲ می‌رسیم، آن را انباشته از برف می‌یابیم. پوستر را نصب کرده و به راه می‌افتیم. به محض حرکت، صدای تیمی را که از نزدیکی‌های قله ما را می‌بینند و خسته نباشید می‌گویند، می‌شنویم. (تیم صعودکننده مسیر شمال‌شرقی خانه کوهنوردان تهران). بعداز گذشتن از آخرین صخره‌های بالای پناهگاه به شیب‌های زیر قله می‌رسیم، جائی که یخچال عظیم «دُبی‌سر یا دیوسر» در سمت چپمان نمایان است.
 

 

چند تیم را می‌بینیم که از قله باز می‌گردند. صحبت‌های کوتاهی بین ما رد و بدل می‌شود و ما خیلی زود از آنها جدا شده، به طرف قله حرکت می‌کنیم. زمانی که به بام ایران می‌رسیم، تمام کوهنوردان آن جا را ترک نموده‌اند. سعی می‌کنیم خیلی زود از مسیر جنوبی بازگردیم و خود را به اتومبیلمان که توسط دوست خوبمان به گوسفندسرای احسان انتقال پیدا کرده است، برسانیم.

 

 

 

قسمت سوم ـ ۴ مسیر شمالی، شرقی و جنوبی

 

 

مسیر صعود ۴ یال شمالی، شرقی و جنوبی

(از راست به چپ: یال تیغه های شمالی ـ گردنه‌سر ـ پادگان و ملاخوران)

 

نهمین صعود: یال گردنه‌سر ـ مازیار ـ (مسیر شمالی ۳) ۸۴٫۴٫۳۱
امروز به دلیل عدم حضور آقای جنانی و همچنین هوای بارانی و سرد منطقه تصمیم می‌گیریم به جای یال تیغه‌ها، یال گردنه‌سر را صعود کنیم. این یال یکی از زیباترین مسیرهای دماوند می‌باشد که از سمت شمال به سمت شمال‌شرقی کشیده شده است و مناظر بسیار زیبایی را دربردارد. در نزدیکی‌های پناهگاه تخت فریدون می‌توان از دو مسیر قله را صعود کرد. اوّلی از مسیر پناهگاه تخت فریدون و دیگری قبل از آن و تقریباً بطور مستقیم. تیم ما که با بارش باران و برف شدیدی روبه‌روگردید کمی دیرهنگام و در ساعت یک بعدازظهر به پناهگاه تخت فریدون رسید.
 

در توضیح مسیر باید گفت: بعد از وارد شدن به جاده میان‌ده به چمن‌بن و طی حدود ۳ کیلومتر از سمت چپ، جاده‌ای به طرف یال گردنه‌سر کشیده شده است که خانه‌های سنگی آن از دور هویداست.
 

تا پای آن خانه‌ها می‌شود با اتومبیل (جیپ) رفت. اتومبیل ما در این جا دچار نقص فنی می‌گردد که مجبور می‌شویم پیاده تا آن جا رفته و در راه پاکوب مشخصی قرار گیریم که تا تخت فریدون ادامه دارد. این راه از خانه‌های سنگی شروع شده و بعد از اینکه شیب زیادی می‌گیرد به سمت شمال‌غربی کشیده شده است و دقیقا از بالای دو برآمدگی مشهور دماوند می‌گذرد.
 

برف نسبتاً زیادی در زیر پناهگاه که دشت بزرگی است انباشته شده است. (آب تأمین‌کننده پناهگاه به این دره می‌ریزد) وقتی به پناهگاه وارد می‌شویم با وضعیت پیش‌بینی نشده‌ای روبه‌رو می‌گردیم. از طرفی زمان زیادی را از دست داده‌ایم و از طرفی دیگر وسائل وکفش‌هایمان کاملاً خیس شده است و از سویی دیگر یکی از هم‌نوردان که دچار سرماخوردگی شده حال مناسبی ندارد. بعد از مشورت تصمیم برآن می‌شود آقای شیخی به طور انفرادی قله را صعود نماید و ما دو نفر به گزانه بازگردیم و از آن جا با اتومبیل که قبلا بوسیله تلفن همراه با آن هماهنگ کرده بودیم به مسیر جنوبی رفته و منتظر آقای شیخی شویم.
 

همین کار را انجام دادیم و خوش‌بختانه آقای شیخی بعد از چند ساعت صعود انفرادی، در شرایط مه و برفکوبی زیاد «بام‌برفی» بدون هیچ مشکلی به ما پیوست و باعث آن شد که با تلاش این کوهنورد با تجربه و همیشه آماده این مسیر نیز بطور کامل صعود گردد.
 

دهمین صعود: یال پادگان (مسیر جنوب‌شرقی) ۸۴٫۵٫۷
این هفته بدلیل عدم حضور ذبیح‌ا… حمیدی (به دلیل حضور در برنامه صعود قله آرارات ترکیه) و مهیّا نبودن اتومبیل (جیپ) یکی از مسیرهای جنوب‌شرقی را انتخاب می‌شود که جزء مسیرهای ۱۶گانه زنده‌یاد جلال رابوکی بوده است، یعنی یال پادگان.
 

این یال مابین یال کُرنا (از روستای کُرنا) و یال ملاخوران (مسیر جنوب‌شرقی) واقع است و تقریباً از طولانی‌ترین مسیرهای ۱۶گانه می‌باشد. برای رسیدن به پای آن باید شروع کار را رینه قرار داد و بهتر است اتومبیل را در پارکینگ قرارگاه قدیمی رینه پارک کرد؛ این مسیر را می‌باید از کنار پادگان رینه شروع نمود و کم‌کم با تمایل به سمت شرق، خود را روی یال اصلی رساند. این یال با فراز و نشیب نسبتاً زیادی در ارتفاع حدود ۴۰۰۰ متر به یال شرقی که به یال آب‌گرم مشهور است می‌رسد. در اینجا یال سمت چپ (غرب)که نزدیک‌ترین یال به ملاخوران است را انتخاب کرده و حرکت خود را به طرف قله ادامه می‌دهیم.
 

در بین راه وقتی به یال گدازه‌ها می‌رسیم دیگر با مسیر آب‌گرم مشترک شده‌ایم. (ارتفاع ۴۳۰۰ متر) مسیرگدازه‌ها یکی از جالب‌ترین قسمت‌های دماوند می‌باشد. قسمتی که دارای کف کاملاً سنگی و گدازه‌ای می‌باشد و حدود۲۰۰ الی ۳۰۰ متر ادامه دارد. بعد از آن به شیب‌های تندی می‌رسیم که در بالای آنها می‌باید خود را به سمت غرب متمایل کنیم زیرا اگر بخواهیم این مسیر را بطور مستقیم ادامه دهیم با دیواره‌های غیرقابل عبوری مواجه خواهیم شدکه مسیر ما را بطرف شیب‌های خطرناک بالای بام‌برفی (دره یخار) منحرف می‌نماید. بعد از مدّت کوتاهی با عبور از یخچال، البته به شکل تراورس و کمی سنگ‌نوردی دوباره بر روی یال اصلی قرار می‌گیریم. (روی همان دیواره‌هایی که در بالا ذکر شد.) از اینجا به بعد راه پاکوبی تا قله ادامه دارد. کمی جلوتر به زیر شیب یخچالی می‌رسیم که به بطرف تپه گوگردی کشیده شده است.
 

4 مسیر از مسیرهای ۱۶گانه (تیغه‌های ملار ـ بزمین‌چال ـ آب‌گرم ـ پادگان) از اینجا به بعد به طور مشترک، در یک مسیر به قله ختم می‌شوند. از منتهی‌الیه شرقی تپه گوگردی آن را صعود می‌کنیم و بعد از عبور از دودکشِ بزرگ گوگردی، از مسیر جنوبی وارد قله می‌شویم. چون دیر هنگام است سریعاً به بارگاه سوم و از آنجا به گوسفندسرای احسان رفته و با نیسان‌وانتی خود را به اتومبیلمان که در رینه است می‌رسانیم.
 

یازدهمین صعود: یال ملاخوران (مسیر شرق‌جنوبی) ۸۴٫۵٫۱۴
این هفته بعد از یک جلسه استراحت و این بار به دلیل عدم حضور آقای شیخی تصمیم می‌گیریم به مسیر شمالی نرفته و آخرین یال باقی‌مانده از یال‌های جنوب‌شرقی، یعنی ملاخوران را صعود کنیم.
 

برای رسیدن به این مسیر بهتر است از گوسفندسرای احسان حرکت را آغاز کنیم. بعد از ده دقیقه حرکت در مسیر بارگاه سوم کم‌کم به سمت شرق تراورس می‌کنیم. چند دره‌ی کوچک را باید قطع کرده، پس از رسیدن به «کافردره» که کاملاً مشخص است، از روی اولین یال به سمت بالا حرکت می‌کنیم. چون هوا کاملاً مِه‌آلود است، در پیدا کردن یال مورد نظر کمی دچار مشکل می‌شویم. ولی با باز شدن تدریجی هوا در ارتفاع بالاتر، مسیر صحیح را تشخیص می‌دهیم. وقتی روی یال اصلی قرار می‌گیریم دره‌ی بزرگ و ژرفی در سمت شرق نمایان می‌گردد که در سمت شرق‌تر آن دره، یالی مشخص می‌شود که در ارتفاع حدود ۴۵۰۰ با چرخشی بزرگ به یال ملاخوران متصل می‌شود؛ یال ملاخوران فضای زیادی برای برپائی چادر دارد که جهت صعود زمستانی بسیار مناسب است. (ناصر جنانی در جلو تیم، کار شناسائی مسیر را به نحو احسن انجام می‌دهد.) این یال در ارتفاع بعد از ۴۰۰۰ متر از حالت خاکی درآمده به شکل سنگی و تیغه‌ای ادامه پیدا می‌کند. بعد از عبور از این قسمت به شیب‌های تندی می‌رسیم که به یک دیواره سنگی ختم می‌گردد. سطح این دیواره تختی و کم‌شیب و نیمه‌گدازه‌ای می‌باشد که تا حدود ۵۰۰ متر ادامه دارد. بعد از این قسمت سنگ‌نوردی کوتاهی داریم که پس از آن متمایل به شرق می‌شویم. در این جا به قسمت بالای یخچال عظیم شرقی می‌رسیم که باید آن را تراورس نماییم که البته باید با احتیاط و دقت این کار را انجام دهیم. در قسمت آخر این مسیر شکافی است که شیب زیادی دارد و با سنگ‌نوردی ملایمی از آن بالا رفته و روی یال اصلی قرار می‌گیریم که کاملاً مجزا از یال سمت شرقی (پادگان) می‌باشد. در انتها با رسیدن به سمت شرقی تپه گوگردی و صعود آن از مسیر جنوبی به قله می‌رسیم.
 

دوازدهمین صعود: یال تیغه‌های شمالی (مسیر شمالی ۲) ۸۴٫۵٫۲۱
این هفته به سراغ تنها یال باقی‌مانده از مسیرهای شمالی، یعنی یال تیغه‌های شمالی می‌رویم. بخاطر داریم که در گذشته‌های نه چندان دور، قبل از اینکه روی یال کناری آن پناهگاهی ساخته شود، بیشتر کوهنوردان از این مسیر اقدام به صعود می‌کردند. (به ویژه در زمستان)
 

این یال دقیقاً در کنار یال پناهگاه‌ها و در سمت شرقی آن می‌باشد و دره‌ای کوچک این دو را ازهم جدا کرده است. ابتدای حرکت در این مسیر کمی مانده به سنگ استراحتگاه می‌باشد. (چیزی حدود ۵۰۰ الی ۸۰۰ متر) اول این یال تپه‌ای و مملو از گون هست که پس از طی شیبی به مسیری تیغه‌ای تبدیل می‌شود. دقیقاً روبهروی پناهگاه اول استراحتی کرده، به راه می‌افتیم. کمی جلوتر بعد از عبور از شیب‌های شنی، مسیر تقریباً دیواره‌ای می‌شود که باید دست به سنگ شد. بعد از عبور از این قسمت و پشت سرگذاشتن ارتفاعات هم‌سطح پناهگاه دوم که از اینجا کاملاً نمایان است، به شیب‌هایی می‌رسیم که با صخره‌هایی کوتاه پوشیده شده است و بعد از آن در کنار یخچال دیوسر (دبی‌سر) به نقطه‏ای می‌رسیم که مسیر ما با مسیر پناهگاه‌ها مشترک می‌شود. (ارتفاع ۵۱۰۰) کمی از حجم یخچال‌ها نسبت به یک ماه پیش که در اینجا بوده‌ایم کم شده است. بعد از صعود قله از مسیر جنوبی به گوسفندسرای احسان مراجعت می‌کنیم. (هوای قله بسیار عالی بود.)
 

نکته قابل ذکر در این مسیر این می‌باشد که می‌توان از نزدیک شاهد تماشای قسمت‌های پایین یخچال دبی‌سر بود. یخچالی که قسمت‌های پایین آن در دره‌ای مهیب و پانخورده قرار دارد که کوهنوردان آن را دره عروسک‌ها نامیده‌اند.

 

قسمت چهارم ـ ۴ مسیر شمال‌شرقی و شرق

 

 

 

مسیر صعود چهار یال شمال شرقی و شرق

 

(از راست به چپ: یال های تخت فریدون ـ تیغه های ملار ـ وزمین چال و آبگرم)

 

 

 

سیزدهمین صعود: یال تخت فریدون (مسیر شمال‌شرقی) ـ ۸۴٫۶٫۴
جبهه‌های جنوبی، غربی و شمالی را طی کرده‌ایم و اکنون به شرق دماوند رسیده‌ایم. ۴ مسیر دیگر باقی‌مانده است. آن هم به قول آقای شیخی مسیرهای طولانی و مشکل دماوند که اولین آنها مسیر شمال‌شرقی (تخت‌فریدون) می‌باشد. این مسیر در شرق دماوند از شهرت بسیاری برخوردار است و یقیناً همنوردان بسیاری آن راصعود نموده‌اند که معمولاً از روستای گزانه آغاز می‌گردد.
 

 

ولی ما بخاطر کوتاه کردن مسیر طولانی آن (جهت صعود یک‌روزه) برنامه‌ریزی کردیم که آن را از مسیر معدن ملار صعود کنیم. از آب‌گرم لاریجان، جاده‌ای به طول ۳ کیلومتر تا روستای ملار کشیده شده است که تنها روستای شرق دماوند در آن ارتفاع می‌باشد. قبل از ورود به روستا جاده معدن به طرف درة وزمین‌چال منحرف می‌گردد که کاملاً مشخص است. بعد از حدود ۸ کیلومتر به معدن پوکه ملار که کاملاً فعال است می‌رسیم. بعداز صبحانه بطرف شمال البته به شکل تراورس حرکت می‌کنیم. وقتی به لبه دره یخار می‌رسیم از راه پاکوب قدیمی و نیمه‌مخفی آن به طرف دره سرازیر می‌شویم. بعداز نیم ساعت دره یخار را قطع کرده (در این قسمت دره یخار بسیار باریک می‌شود) و به طرف چشمه پهن‌کوه که اکنون در بالادست ما می‌باشد صعود می‌کنیم و از آنجا بلافاصله به طرف پناهگاه تخت‌فریدون حرکت کرده، در پناهگاه پس از استراحتی کوتاه برای صعود به قله آماده می‌شویم.
 

 

هنگام رسیدن به ارتفاع حدود ۵۰۰۰ مترکه به بام‌برفی مشهور است، به دو نکته قابل توجه پی‌می‌بریم:
۱- تلاقی ۳ یخچال عظیم: یخار، دبی‌سر و سیوله در قسمت‌های بالا، اُبهت دماوند را بیش از پیش می‌نمایاند.   
2- در صعودی که چند هفته پیش به آرارات داشتم، ملاحظه کردم قسمت آخر آن مسیر (۱۵۰ متر آخر) از یخ محکم و قابل‌توجه‌ای برخوردار است. به این فکر افتادم چرا در دماوند به‌خصوص در این قسمت یعنی بام‌برفی، ما از داشتن چنین یخ سبز و محکمی بی‌بهره هستیم؟ که اگر چنین می‌بود با توجه به شیب‌های انتهائی این مسیر، صعود قله دماوند از مسیرهای شمالی و شمال‌شرقی بسیار فنی و مشکل می‌نمود. بعد از مشورت با دوستان به این نتیجه رسیدیم که: گوگردی و نیمه‌فعال بودن حالت آتش‌فشانی قله دماوند و حرارت ناشی از آن که در دودکش بزرگ مسیر جنوبی کاملاً مشهود است، می‌تواند دلیلی باشد برآن که یخچال‌های دماوند در ارتفاع بالا کمتر یخ‌زده و ضخیم می‌باشند. بعد از صعود قله از مسیر جنوبی به طرف مسجد برگشتیم.
 

 

هوای امروز کمی سرد و نیمه‌ابری بود.

 

 

 

چهاردهمین صعود: یال تیغه‌های ملار (مسیر شرقی ۱)  ـ ۸۴٫۶٫۱۱
بالاخره به مشکل‌ترین یال دماوند رسیدیم. یالی که از ارتفاع حدود ۴۵۰۰ الی ۵۵۰۰ به شکل تیغه‌ای، با عرضی بسیار باریک، ریزشی، سهمگین و خطرناک تا قله ادامه دارد و الزامیست که فرد صعودکننده آشنایی به اصول اولیه سنگنوردی داشته باشد. خوشبختانه هر ۳ نفر ما قبلاً این مسیر را صعود کرده‌ایم.
 

 

برای رسیدن به ابتدای این مسیر به معدن ملار می‌رویم و از آن جا روی یالی که کاملاً مشخص و بالای معدن است به راه می‌افتیم. درحقیقت این یال فقط با یک دره از یال اصلی دره‌ یخار فاصله دارد و آنها را از هم جدا کرده است که در ارتفاع حدود ۴۵۰۰ متری هر دوی این یال‌ها به هم می‌رسند و مسیر روی یال اصلی غربی یخار ادامه پیدا می‌کند.
 

 

سمت راست این یال (شرق) دره یخار و سمت چپ (غرب) دره شرقی دماوند و یخچال عظیم آن قرار دارد.
 

 

چون درچند روز قبل در ارتفاعات بارندگی داشته‌ایم، اکثر سنگ‌های غلتان مسیر اصطلاحاً زیرشان شسته شده بود و بسیار خطرناک‌تر از گذشته جلوه می‌نمود. با بی‌احتیاطی من ریزشی نسبتاً بزرگ در ابتدای کار روی داد که دانستیم باید احتیاط بیشتری به خرج دهیم.
 

 

آقای شیخی طبق معمول در جلو تیم به شناسائی مسیر مشغول بود. این مسیر در دو نقطه، فرودی نسبتاً بزرگ دارد. اوّلی زمانی است که دهلیزهای غربی دره یخار نمایان گشته است و ما تقریباً روی آنها قرار داریم. (ارتفاع ۴۸۰۰) دهلیزهایی با شیب‌هائی حدود ۷۵ الی ۹۰ درجه. بعد از این فرود به زیباترین قسمت صعود می‌رسیم که تقریباً می‌توان گفت کلید عبور مسیر می‌باشد و بدین ترتیب است که می‌باید سنگی نیمه‌کلاهکی را در آن ارتفاع (۵۰۰۰) و روی آن یال تیغه‌ای صعود کرد. سنگی که در انتهای دیواره‌های دهلیز شرقی دره یخار واقع است. دیواره‌ها و یخچال‌هائی به طول صدها متر که هرگز به طور کامل صعود نشده است.
 

 

بعد از صعود این قسمت دومین فرود آغاز می‌گردد که حدود ۲۰۰ متر ادامه دارد. سپس صعودی دیگر و این بار برلبه و پیشانی منتهی‌علیه شرق بام‌برفی. بعد از صعود این قسمت است که حوضچه‌ها و برج‌های گوگردی شرق دماوند نمایان می‌گردد که منظره‌ای زیبا و بی‌نظیری است. صعود کامل این تیغه‌ها زمان زیادی را از ما می‌گیرد ولی از این جا به بعد می‏توان سرعت را کمی بالا برد. روی یال اصلی که قرار می‌گیریم، دوباره همان راه پاکوب مشترک ۴ مسیر پیدا می‌شود که نوید پایان راه است. تپه گوگردی را از شرق آن صعود می‌کنیم و بعد از گذشتن از دودکش گوگردی بزرگ به قله‌ی پر آوازه‌ی دماوند می‌رسیم. این بار نیز از مسیر جنوبی باز می‌گردیم.

 

 

 

پانزدهمین صعود: یال وزمین‌چال (مسیر شرقی ۲) ـ ۸۴٫۶٫۱۸
دره بزرگی که یخچال شرقی در آن واقع است، از طرف شرق به یال تیغه‌ها و از طرف غرب به یال وزمین‌چال وصل می‌گردد و این دره در قسمت‌های پایین با حفظ ظاهر خود به عنوان یک دره عظیم، یخچالی و سنگلاخی به جاده معدن ختم می‌گردد. درست در سمت غربی این یال می‌توان مسیر صعود وزمین‌چال را انتخاب نمود. دومین مسیری که می‌شود جهت صعود این یال انتخاب کرد قبل از روستای ملار و از کنار جاده می‌باشد. از آن مکان راه پاکوبی ما را به چراگاه‌های وزمین‌چال که روی یال‌های نسبتاً مسطح و زیبایی قرار دارد می‌رساند. درگذشته با یک شب‌مانی در زیر سنگی بزرگ در ارتفاع حدود ۳۸۰۰، ۲ روزه این یال را صعود می‌کردند. «زیرسنگی» در دره‌ای فرعی و در غرب دره شرقی واقع است که به راحتی می‌توان آن را پیدا کرد.
 

 

ولی سومین راهی که می‌شود این مسیر را صعود نمود و ما آن را انتخاب کردیم، از معدن ملار می‌باشد. بعد از معدن باید به سمت غرب تراورس کرد و در درون دره‌ای نسبتاً باریک ادامه مسیر داد. پس از مدتی یالی دیگر از غرب را انتخاب کرده به پیش می‌رویم تا به آخرین یال کناری دره شرقی برسیم. با عبور از میان سنگ‌های ریزشی و غلتان می‌توان تقریباً در ارتفاع ۴۰۰۰ متر، بعد از دو ساعت کوه‌پیمایی دره را قطع کرد و به اول بخش‌های میانی وزمین‌چال در غرب دره شرقی رسید.
 

 

از آن جا به بعد راه پاکوبی وجود دارد که تا اول یال گدازه‌ها ادامه دارد. همان طور که قبلاً ذکر شد این جا راهی است که سه مسیر بزمین‌چال، آب‌گرم و پادگان به طور مشترک تا قله ادامه پیدا می‌کنند.
 

 

جهت اطلاعات بیشتر لطفاً به گزارش برنامه دهمین صعود (یال پادگان) مراجعه نمایید.

 

 

 

شانزدهمین (آخرین) صعود: یال آب‌گرم (مسیر شرقی ۳) ـ ۸۴٫۶٫۲۵
ساعت ۴ بعدازظهر، آقای ناصر جنانی و ابراهیم شیخی در حال نصب تابلوی فلزی بر روی صخره‌ای در قله دماوند هستند که به نام جلال رابوکی مزین است. مضمون تابلو چنین است: «صعود ۱۶ یال دماوند یادوارة زنده یاد جلال رابوکی ـ خانه کوهنوردان تهران، تابستان ۸۴». دوستی دیگر در حال فیلم گرفتن و من ناظر هر سة آنها و با خود می‌گویم: «بالاخره تمام شد.» امروز یکی از زیباترین روزهای دماوند بود با هوائی بسیار دلپذیر و مناسب صعود.
 

 

بعد از نصب تابلو وگرفتن عکس در حالی که چشمان هر سه‌مان از اشک شوق و شور و تأسف لبریز است، آماده می‌شویم تا قله را ترک کنیم، ولی پای رفتن نداریم زیرا نمی‌دانیم چگونه باید سپاسگزار دماوند باشیم که اجازه داد ۱۶ بار از مسیرهای مختلف آن صعود کنیم و یاد آن یار سفر کرده را که بسیار غریبانه رفت و کسی بدرقه‌اش ننمود، زنده نگه داریم. او که فرزند دماوند بود، در دماوند شکوفا شد و در دماوند پژمرد. او که بیش از هر کس دیگر دماوند را می‌پرستید و عاشقانه صعوداش می‌کرد. او که ۴ مسیر دماوند را در ۲۶ ساعت طی کرد (صعودی افلاطونی) او که در ارتفاعات دماوند (بعد از ۵۰۰۰) به توانائی مضاعفی می‌رسید و او که در یک سال ۵۰ بار قله را در فصل‌های مختلف صعود نمود و عدد صعودهایش را به رقم نجومی ۴۰۰ رسانید و او که عاشق دماوند بود و:
 

 

 

اوکه در شادی پرکشیدن خویش     با دماوند تا ابد در باد می‌رقصد

 

 

 

خلاصه وضعیت مسیر آب‌گرم:
اول جاده ملار جاده‌ای فرعی وجود دارد که روستای آب‌گرم‌پایین را به آب‌گرم‌بالا می‌رساند. در آنجا امامزاده‌ای وجود دارد به نام «قنبرعلی» که محل مناسبی جهت اسکان می‌باشد. بالای این امامزاده راهی است که به دره‌ای ختم می‌شود که بالای باغ‌های روستاست. از آن دره راه پاکوبی تا بالای گردنه و روی خط‌الرأس کشیده شده است. این خط‌الرأس به مانند دیواری ما بین منطقه شرقی (وزمین‌چال) و جنوب‌شرقی (آب‌گرم) است.
 

 

این یال بلند و طولانی تا قسمتی که به یال پادگان وصل شود ادامه دارد که بیشتر کوهنوردان بعد از طی قسمتی از این یال، این مسیر را در ارتفاع حدود ۳۷۰۰ متر به طرف مسیر وزمین‌چال تراورس می‌نمایند و از آنجا اقدام به صعود می‌کنند. ولی تیم ما این تراورس را انجام نداد و تا انتهای یال اصلی مسیر را صعود نمود. ناگفته نماند قسمت‌های انتهائی این یال ریزشی است و سنگ‌های غلتان بیشماری در سرراه خود دارد که عبور از آنها باید با احتیاط و با طی زمان بیشتری صورت گیرد. بعد از رسیدن به یال پادگان و هم‌مسیر شدن با آن، برای شانزدهمین بار به بام ایران صعود کردیم (جهت اطلاع از چگونگی ادامه مسیر به گزارش دهمین صعود یال پادگان مراجعه فرمائید)
 

 

و آخرین سخن:
با کسب اجازه از محضر دو کوهنورد باسابقه و پیش‌کسوت، آقایان ابراهیم شیخی و ناصر جنانی که افتخار نوشتن این مطالب را به بنده دادند با بیتی از حافظ این گزارش را به پایان می‌رسانم:
 

 

در ره عشق نشد کس به یقین محرم راز     هر کسی بر حسب فکر گمانی دارد

 

 

 

 

ذبیح‌ا… حمیدی
     دی ۸۴

 

صعود به خلنو-باشگاه اسپیلت

کوه نامه: از وبلاگ های و سایت های کوه نوردی

قله خلنو یکی از قلل مرتفع و سرسخت البرز مرکزی می‌باشد که بعد از قله دماوند، دومین قله مرتفع البرز مرکزی و بلندترین قله استان تهران است.
 

این قله سرسخت از شمال‌غربی به دره وارنگه‌رود، از شرق به دشت لار، از غرب توسط خط‌الرأس هرزه‌کوه به رودخانه کرج و از جنوب توسط خط‌الرأس سرکچال‌ها به شمشک منتهی می‌شود و سرچشمه اصلی رودخانه وارنگه‌رود بوده و تأمین‌کننده و منبع سد کرج می‌باشد.
 

قله خلنو با ارتفاع ۴۳۷۴ متر در شمال روستای لالان، از توابع فشم قرار دارد.


 

بنا بر گزارش برنامه در سایت باشگاه کوهنوردی اسپیلت:

جمعه ۱۳۹۳٫۳٫۲ تیم باشگاه اسپیلت در قالب یک تیم ۲۴ نفره، تهران را به مقصد روستای لالان ترک کرده، پس از گذر از فشم و سه‌راهی لالان، به روستای لالان رسیدیم. در میدان اصلی لالان متوجه شدیم به خاطر مسائل زیست‌محیطی از ورود اتومبیل به بالای روستا جلوگیری می‌شود و ما به اجبار تا بالای روستا را پیاده طی کردیم و از ابتدای کوچه‌باغ‌های زیبای لالان کوهنوردیمان را آغاز کردیم.
 

شروع مسیر با وجود انواع گیاهان، هر شخصی را به وجد می‌آورد. با رسیدن به رودخانه پرآب لالان برای عبور از آن، ابتدای از روی تخته‌ای که بر روی رودخانه قرار داده شده بود رد شدیم و بعد از آن هم با احتیاط از روی سنگ‌های ریشه‌ای درون رودخانه پریدیم.
 

بعد از حدود یک ساعت‌ونیم کوهپیمایی به چشمه تلخ‌آب رسیدیم و برای صبحانه توقف کردیم. بعد از صرف صبحانه کمتر از یک ساعت کوهپیمایی به آبشار خلنو رسیدیم و بدون توقف در آن منطقه زیبا، به دلیل کمبود وقت، مسیرمان را ادامه دادیم.
 

طبیعتاً از آنجا باید گردنه ورزآب و قله برج دیده می‌شد، ولی به دلیل وجود ابر بر روی آنها هیچکدام به چشم نیم‌خورد که البته ابرهای روی گردنه جلوه زیبایی داشت.
 

هوا ابری و کمی مه‌آلود و به دلیل بارندگی شب قبل مسیر گل‌آلود و لغزنده بود. بعد از آبشار توقف بسیار کوتاهی داشتیم. هرچه بالاتر می‌رفتیم ابرها هم ارتفاعشان را کم می‌کردند و ما تا روی گردنه را در لابه‌لای ابرها و در هوایی کاملاً مه‌آلود که شعاع دیدمان به حدود ۱۰ متر می‌رسید، پیش رفتیم.
 

از روی یال به سمت قله برج حرکت نموده، با سرعت خوبی که داشتیم با یک توقف کوتاه مسیر تقریباً سنگی و پربرف را طی کردیم.


 

سه نفر از اعضای تیم از بین راه تصمیم به بازگشت گرفتند و سر یال ورزآب منتظر ما ماندند. در ساعت ۱۳:۳۰، ۲۱ نفر از اعضای تیم موفق به صعود قله ۴۳۱۰ متری برج شدند. با توجه به تیغه‌ای بودن مسیر قله برج تا قله خلنو و همچنین مسیر برگشت که برف زیادی داشت و نیازمند برفکوبی بود. تصمیم گرفتیم چهار نفر از اعضای تیم به نمایندگی به قله خلنو صعود کنند.
 

دیدن قله خلنو در انتهای این تیغه‌ها بسیار جالب و دیدنی بود که برای صعود آن باید با سنگ‌ها و برف دست‌وپنجه نرم می‌کردیم، به ویژه رخ شرقی تیغه‌های ژاندارک که شوق سنگنوردی را در آن ارتفاع در دل هر سنگنوردی بیدار می‌کرد.
 

با کمترین توقف از قله برج به طرف خلنو حرکت کردیم و با انجام برفکوبی سنگینی، خودمان را به زیر تیغه‌های ژاندارک رساندیم. عبور از این تیغه‌ها نیاز به گذراندن دوره‌های سنگنوردی دارد. خیلی سریع و با احتیاط از تیغه‌ها عبور کرده و با گذشتن از خلنوی کوچک به ارتفاع ۴۳۳۴ متر، به خلنوی بزرگ با ارتفاع ۴۳۷۴ متر رسیدیم.


 

اولین چیزی که روی قله جلب توجه می‌کرد، یادبود مرحوم ابراهیم شیخی بود که بر روی قله نصب شده بود.
 

بعد از گرفتن عکس از مسیر کاسه خلنو فرود آمدیم که به دلیل وجود برف زیاد تا سرگردنه ورزآب، برفکوبی داشتیم.
 

تیم اول از قله برج برگشته و در منطقه چشمه تلخ‌آب منتظر ما بود. سریعاً خودمان را به تلخ‌آب رسانده و در ساعت ۲۰:۰۰ همگی در میدان لالان سوار ماشین شده و به سمت تهران حرکت کردیم.

 گزارش کامل به همراه عکس های بیشتر در سایت باشگاه کوه نوردی و سنگنوردی اسپیلت

http://espilat.com/new/%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%B4-%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B5%D8%B9%D9%88%D8%AF-%D9%82%D9%84%D9%87-%D8%AE%D9%84%D9%86%D9%88-%D9%80-1393-03-02/

گفتگوها