محیط زیست

فراخوان پاکسازی دره‌های ایران/ روز دره های پاک

بخش دره‌‌نوردی کارگروه آموزش فدراسیون کوهنوردی و صعودهای ورزشی در راستای برنامه‌های آموزشی و فرهنگی خود در نظر دارد با همکاری هیئت‌ها، گروه‌ها، باشگاه‌ها، تیم‌های فعال دره‌نوردی، دره‌نوردان و سایر علاقه‌مندان به حفظ محیط زیست در روز جمعه 3 مهر ماه 94 اقدام به پاکسازی دره‌های ایران نماید.

علاقه‌مندان به شرکت در این برنامه می‌توانند ضمن برنامه‌ریزی، هماهنگی لازم را با آقای احمد ریاحی، مسئول روابط عمومی بخش دره‌نوردی به شماره 09133029750 به عمل آورند.

مقتضی است تمامی هیئت‌های کوهنوردی و صعودهای ورزشی مراتب مذکور را در اسرع وقت اطلاع‌رسانی نمایند.

در همین راستا بر اساس اعلام وب سایت " دره ها و دره نوردی ایران " با توافقی که بین دوستداران محیط‌زیست و دره نوردان انجام گرفت مقرر شد "اولین جمعه مهرماه هرسال روز دره‌های پاک" نام نهاده شود. و ازاین‌پس برنامه‌های در جهت پاک‌سازی، آگاه‌سازی و ایجاد محیط‌هایی پاک و عاری از زباله و پسماند گام برداریم.

نشست پاکسازی کوه دماوند برگزار شد

در تاریخ 3 شهریور 1394 در قرارگاه فدراسیون در منطقه پلور، نشستی برای پاکسازی زباله های پناهگاهای اطراف قله دماوند با حضور رضا زارعی، ریس فدراسیون کوهنوردی و صعودهای ورزشی کشور برگزار شد.

 

در این نشست نمایندگانی از فدراسیون، اداره محیط زیست آمل، هیات کوهنوردی آمل، انجمن دوستداران دماوندکوه و انجمن کوهنوردان ایران - نمایندگی آمل، حضور داشتند.

امین معین از فدراسیون ابراز امیدواری کرد که با فرهنگسازی روزی فرابرسد که دیگر نیازی به پاکسازی نباشد.

رضا زارعی از اهمیت دماوند کوه و حفظ آن صحبت کرد واعلان نمود که عده ای از کوهنوردان فکر می کنند زباله باید توسط افراد دیگر جمع آوری شود. سال گذشته پس از جمع آوری زباله توسط کوهنوردان بعد ازمدت یک ماه حجم زباله ها دوبرابر شد! از ابتدا دماوند را به غلط جزء سرمایۀ منطقه حساب کردند.از طرفی جلوی معدن کاوی گرفته شد ولی زباله ها وارد معادن می شود. ایشان از ساخت خانه کوه به مساحت دویست متر توسط  فدراسیون در منطقه ناندل در آینده خبر داد. وی از چرای بی رویه دام در منطقه هم انتفاد کرد.

مهدی مسچی از انجمن کوهنوردان آمل و انجمن دوستداران دماوندکوه از زارعی درخواست کرد که فدراسیون نظرات خود را در مورد معضلات کوه دماوند و حفاظت از آن رسانه ای نماید.

علی اسماعیلی از انجمن کوهنوردان آمل و از اعضای انجمن دوستداران دماوندکوه خواستار آموزش دانش آموزان در زمینه حفظ محیط زیست در مدارس شد.

معین در زمینه کار فرهنگی در زمینه حفظ محیط زیست در مدارس از وجود طرح هایی خبر داد که در دست اقدام است. همچنین اعلام نمود کلاس مبانی محیط زیست کوهستان برای مربیان کوهنوردی برگزار می شود.

محمد یوسفی از هیات کوهنوردی آمل خواستار اطلاع رسانی در زمینه پاکسازی پناهگاه ها و تشکیل کمیته ای در این زمینه شد. وی داشتن امکانات مالی برای پاکسازی و سنگ چین کردن مسیر برای صعود به قله دماوند را ضروری دانست.

دکتر حسن قلیچ نیا عضو هیات علمی انجمن دوستداران دماوندکوه  و از هیت کوهنوردی آمل، از وجود سی و دو گونه گیاهی نادر در کوه دماوند خبر داد و مطرح کرد که این گونه ها در هیچ جای دنیا وجود ندارد و این گیاهان تا منفی 45 درجه در مقابل سرما مقاوم هستند ولی توسط کوهنوردان در حال نابودی هستند. ایشان خواهان ظرفیت سنجی حضور کوهنوردان در دماوند شدند.

امین معین هم خواستار بازنگری مسیرهای صعود شد، اعلان نمود که مسیرهای صعود باید بسته شود.

محمد حسن بطحایی مسئول انجمن کوهنوردان ایران - نمایندگی آمل، از عدم صعود سراسری به قله صحبت کرد و خواستار آن شد که پاکسازی با هماهنگی هم، در یک روز انجام شود و مسیرهای صعود با نصب تابلو مشخص شوند.

رضا طاهری از انجمن دوستداران دماوندکوه از فعالیت های شانزده ساله پاکسازی پناهگاه دماوند توسط هیات کوهنوردی آمل صحبت کرد و اعلان نمود  بعد از یک هفته پاکسازی، دوباره زباله ها در اطراف پناهگاه به وفور دیده می شد. وی خواستار حل ریشه ای این مسئله شد.

وحید رضاییان معاون اداره محیط زیست شهرستان آمل در مورد دفن زباله در معدن رینه ابراز نگرانی کرد و از عدم هماهنگی این مورد با اداره محیط زیست آمل خبر داد. با توافق جمع، دوم و سوم مهرماه برای پاکسازی پناهگاها تعین شد.

در پایان توسط وحید رضاییان و رضا طاهری در موارد زیر مطالبی به اطلاع جمع رسانده شد. احداث شش کیلومتر جاده غیرقانونی توسط دهیار ناندل و نماینده دامداران درضلع شمالی دماوند کوه، برپایی بیش از سی عدد چادر توسط یک شرکت گردشگری تهران در منطقه تخت فریدون برای اجاره به کوهنوردان خارجی، عدم اجرای تخریب تاسیساتی که حکم تخریب آن ها از یک سال پیش صادر شده است، چگونگی بستن معادن اطراف کوه دماوند از ارتفاع 2200 متر به بالا و گاها برداشت غیرمجاز دوباره از آن ها.

رضا زارعی ضمن اطلاع داشتن از موارد ذکر شده همکاری خود را برای حل این معضلات اعلان نمود.

 

منبع : انجمن دوستداران دماوند کوه

دریافت جایزه ملی محیط زیست توسط انجمن کوهنوردان ایران

در مراسم دهمین دوره‌ی جایزه‌ی ملی محیط زیستدر تاریخ 17 خرداد ماه 94 ، انجمن کوه‌نوردان ایران تندیس و لوح تقدیر سمن‌های فعال در حوزه‌ی محیط زیست را دریافت کرد.

به گزارش زیستبوم، همزمان با دومین روز از هفته‌ی محیط زیست، دهمین دوره‌ی اعطای جایزه‌ی ملی محیط زیست با حضور رییس جمهور ، رییس سازمان حفاظت محیط زیست، جمعی از مدیران و کارکنان سازمان حفاظت محیط زیست، استادان دانشگاه، نمایندگان مجلس، دانشگاهیان، محیط بانان ، تشکل های مردم نهاد، و هواداران محیط زیست در سالن همایش‌های سازمان حفاظت محیط زیست برگزار شد.

 

در این مراسم 10 تندیس و 8 لوح تقدیر به برگزیدگانی که در زمینه‌ی حفظ طبیعت و محیط زیست کشور کار شاخصی انجام داده اند، اهدا شد.

 برگزیدگانی که تندیس و لوح تقدیر جایزه‌ی ملی را دریافت کردند:

ناصر رزاقی؛ رتبه اول در بخش متخصصان

حسین آخانی؛ رتبه دوم  در بخش متخصصان

پایگاه خبری دیده بان محیط زیست و حیات وحش ایران؛ رتبه اول در بخش حقوقی

بیمه دانا؛ رتبه دوم بخش حقوقی

انجمن غار و غار شناسی ایران؛ رتبه اول بخش سازمان‌های مردم نهاد

انجمن طبیعت گران برنا؛ رتبه دوم بخش سازمان‌های مردم نهاد 

انجمن کوه‌نوردان ایران؛ رتبه سوم در بخش سازمان‌های مردم نهاد

آقایان مظفر عبدی و صلاح الدین میرانی؛ رتبه دوم در بخش سایر اشخاص

گروه موسیقی خورشید سیاه؛ رتبه سوم در بخش سایر اشخاص

 همچنین در این مراسم مرتضی روزبه استاندار قزوین، شهرداری منطقه 18شهر تهران، شهرداری سنگان، ایرج روغنچی دوچرخه سوار، مصیب شیرانی، بشیرزادگان سازمان بازرسی کل کشور، افشین آذرهوش پژوهشگر و فناور، و هادی حیدرزاده مدیرکل حفاظت محیط زیست استان تهران لوح تقدیر دریافت کردند.

 گفتنی است، میزان تاثیر گذاری بر حفاظت و حمایت و بهسازی محیط زیست، میزان تاثیر بر کاهش هزینه ها، نوآوری ، میزان ظرفیت سازی زیر بنایی، اقتصادی، فرهنگی، دامنه تاثیر و فراگیری محلی، استانی، منطقه ای، ملی، بین المللی، میزان تاثیر بر ارتقای علمی و آموزشی، ایثار، فداکاری، و داشتن حسن شهرت در زمینه ی حفاظت محیط زیست از جمله معیار های ارزشیابی کمیته علمی و هیات داوران در انتخاب برگزیدگان جایزه ملی محیط زیست بوده است.

 

منبع : وبلاگ دیدبان کوهستان

تصویر از سایت زیست بوم

فراخوان «پاکسازی مجتمع ورزشی کوهستانی پلنگ‌چال» و محوطه اطراف

 

کارگروه پناهگاه‌های فدراسیون با صدور اطلاعیه از عموم دوستداران طبیعت و جامعه کوه‌نوردان به منظور «پاکسازی مجتمع ورزشی کوهستانی پلنگ‌چال» و محوطه اطراف دعوت به عمل آورد. زمان: پنج‌شنبه و جمعه 14و 15خرداد 94 . امید است با یاری سبز خود در صیانت از محیط زیبای کوهستان سهیم باشید. در این برنامه ناحیه کوهستان شهرداری منطقه یک نیز همکاری خواهد داشت.

 

منبع : وب سایت فدارسیون کوهنوردی و صعود های ورزشی

متن سخنرانی محمد درویش مدیر کل آموزش و مشارکت‌های مردمی سازمان حفاظت محیط زیست در همایش کوه نوشته ها

  کوه نامه: محمد دوریش

شامگاه دیروز – بیستم آذر ۱۳۹۳ – خود را به تالار اُسوه در خیابان انقلاب تهران رساندم تا در جمع گروهی از عاشقان و پیشکسوتان حوزه‌ی کوهستان و کوهنوردی، به مناسبت جشن روز جهانی کوهستان – ۱۱ دسامبر – از دلایلی بگویم که سبب شده تا چکادهای ایرانی، قلب تپنده‌ی این سرزمین باشند؛ قلبی که اینک پوم تاکش با لکنت‌هایی جدی روبرو شده است. یادداشت پیش رو، متن سخنرانی دیشب نگارنده در آن اجتماع پرشور است که می‌توانید گزارش مصور آن را در کوه‌نامه ببینید و بخوانید …

..............................................................

چگونه است که حجم ریزش‌های آسمانی در ایران به 400 میلیارد متر مکعب می‌رسد؟ چگونه است که رد پای عبور دایمی آب از رود دره‌های ایرانی، حتی تا چالاب‌های جازموریان، بختگان، گاوخونی و دریاچه نمک قم - یعنی در پاره‌ای از کشور که در قلمرو زیست‌اقلیم‌های خشک و فراخشک جهان جای می‌گیرد - هم می‌رسد؟ و چگونه است که مجموع آبی که ایرانیان در طول یکسال در اختیار دارند، دست‌کم یکصد و بیست برابر مردمان ساکن در عربستان سعودی است؛ سرزمینی که به مراتب سهم بزرگتری از خشکی‌های کره زمین را به نسبت ایران در اختیار دارد.


    حقیقت این است که اگر بلندی بخشی از سرزمین عزیز ما از 4 هزار متر عبور نمی‌کرد، شاید سرنوشت امروز جغرافیایی به نام ایران، تفاوت چندانی با دیگر سرزمین‌های مستقر در کمربند خشک جهان نداشت. زیرا هر آنچه منابع آب دایم، برف و اندوخته‌های یخچالی به عنوان پشتوانه‌ی دوام ماندگار بیش از یکصد رودخانه‌ی غیرفصلی به طول 17661 کیلومتر (991 کیلومتر طولانی‌تر از طولانی‌ترین فاصله هوایی دنیا بین نیویورک تا سنگاپور) داریم، تقریباً مدیون همان خاکی از کشور است که در ارتفاعی بیشتر از 4 هزار متر از سطح دریاهای آزاد مستقر شده است؛ ارتفاعی که به دلیل گرادیان حرارتی، همواره سرد و اغلب یخ‌زده و در پایین‌دست خود برخوردار از دره‌هایی ژرف است که هرگز نور خورشید بر کف بستر آنها نتابیده است.
    و اینها همه در شمار موهبت‌هایی است که سبب شده تا زیگونگی یا تنوع زیستمندان ساکن در ایران‌زمین قابل رقابت با پهنه‌ی بزرگ و سبز اروپا شود؛ موهبت‌هایی که افزون بر آن، به پدران و مادران ما در چند هزار سال پیش این امکان را داد تا کهن‌ترین بستر مدنیت را در جهان بنیان نهند.
    آیا قدرش را می‌دانیم؟ اصلاً آیا می‌دانیم که دقیقاً سهم آن لکه‌های درخشان و پری‌پیکر وطن که کمترین فاصله را با آسمان و بیشترین دوری را با سکونتگاه‌های ما دارند، چقدر است؟ چندی پیش از دوست عزیزم، عباس گلی جیرنده – پدر جوان گوگل ارث ایران - خواهش کردم تا این رقم را اندازه‌گیری کند. حاصلش فقط شد 17761 هکتار که اگر به دلیل کوهستانی و شیبدار بودن عرصه، ضریب 1.3 هم بگیرد، بزرگی عدد از 23090 هکتار عبور نمی‌کند. یعنی کمتر از یک سوم از قلمرو شهری که اینک در آن زندگی می‌کنیم! یا اندکی بیشتر از یک ده هزارم از خاک 165 میلیون هکتاری ایران.
    چگونه اجازه می‌دهیم تا قلب تپنده یا نگین بی‌بدیل سرزمین ایران، اینگونه در معرض انواع سنگ‌تراشی‌ها، حفاری‌ها، جاده‌ها، پاکتراشی رویشگاه و هجوم و انباشت زباله باشد؟ چگونه می‌خواستیم کوه شاه بافت را با معدن سنگ آهن مبادله کنیم؟ و چگونه در باباموسی کوه را تراشیدیم تا فرودگاه بکاریم؟
    حقیقت این است که این قلب تپنده‌ی وطن باید یکجا به اثر طبیعی ملّی بدل شده و از هرگونه تاخت و تازی مصون بماند و مهم‌تر آنکه بکوشیم تا اندام منتهی به این قلب، یعنی ارتفاعات بیشتر از 3 هزار متر، از هر نوع عملیات تکنوژنیک محفوظ نگه داشته شود. یگان حفاظت یا سلحشورانی که باید از این قلمرو راهبردی پاسداری کنند هم، شما هستید؛ تک تک شما ایرانیانی که در قالب تشکل‌ها یا هیأت‌های کوهنوردی، بام ایران را درنوردیده و بیشتر و بهتر از هرکسی می‌دانید که زیستن در کشوری که در آن دماوند و علم‌کوه، شیرکوه، شاهان کوه و زردکوه و آزادکوه و دنا و جوپار و سبلان و کوه شاه و تفتان و ... ندارد، اصلاً لطفی هم ندارد! دارد؟

    هم‌نورد عزیز من!
    اندکی با خود آرام گرفته و چشمان خویش را ببندید و در آن ایرانی را تصور کنید که در آن ردی از کارون، دز، مارون، زهره، کرخه، جراحی، زاینده‌رود، هلیل‌رود، دالکی، سیروان، گاماسیاب، باراندوز، سفیدرود، اترک، جاجرود، کرج، لار، زرینه رود، مُند، کر و سیوند، سیمینه رود و ... نمانده است! چه کسی چنین کابوسی را تاب می‌آورد؟ آیا می‌دانید که اگر امروز از مرگ 35 درصد از رودخانه‌های ایران سخن می‌گوییم، یعنی حال سرشاخه‌ها، حال سراب و حال کوهستان‌هامان خوب نیست. چگونه باید این روند کاهنده را مهار کرده و از توان تاب‌آوری زیستگاه مشترک‌مان پاسداری کنیم؟ اصلاً این حراست در زمانه‌ای که طبیعت‌ستیزان در این بوم و بر دست بالا را دارند، چگونه امکان‌پذیر است؟
    نزدیک به نیم قرن پیش، پل شپارد، در مقدمه‌ی کتاب «بوم‌شناسی، علم عصیانگر»، نوشت: صحنه‌ی اکولوژی امروز جهان از نظر ایدئولوژیک شبیه به وضعیت نهضت‌های مقاومت و جنگ‌های پارتیزانی است؛ در چنین آوردگاهی، انسان‌هایی چون راشل کارسون و آلدو لئوپولد را بایستی یاغی محسوب کرد! چرا که آنها حق جامعه و فرد را در آلوده‌ساختن محیط، انهدام منظم و بی‌وقفه‌ی شکارچیان، پخش همه جایی و بدون تبعیض آفت‌کش‌ها، آمیختگی آب و غذا با مواد شیمیایی و رادیواکتیو و سرانجام، تخصیص بی‌مهابای فضا و زمین به مقاصد فناوری، نظامی و هسته‌ای را به مبارزه طلبیده‌اند.
    حرفم این است که ما نیز امروز و اکنون باید چنین کنیم؛ اگر اینک در کشوری زیست می‌کنیم که بخش پررنگی از تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیرانش در سطوح میانی و فوقانی قدرت و حتی در صحن بهارستان، آشکارا خواستار به حاشیه کشاندن آموزه‌ها و موازین اکولوژیکی در چیدمان توسعه هستند و بی‌پروا سخن از ذبح موازین اخلاق محیط زیستی در پای مصلحت‌های اقتصاد بازار می‌رانند؛ راهی جز عصیانگری در برابر این ظلم شگفت‌انگیز نسبت به آینده‌ی ایران و ایرانی باقی نمانده است؛ راهی که به نظر می‌رسد مدتهاست که اغلب ما آن را گم کرده‌ایم ...

من نمی دانم عصایم را چرا گم کرده ام
هیچ یادم نیست چشمم را کجا گم کرده ام
سایه ای بی نام هستم پایمال جاده ها
سالیانی می شود که راه را گم کرده ام
قلعه ای هستم که دیگر ساکنانش رفته اند
لای آجر ها صدایی آشنا گم کرده ام
صبح شومی پا شدم دیدم که لبهایم نبود
دست خود را در کدامین ماجرا گم کرده ام
حرف هایم بر زبانم مثل گچ ماسیده اند
واژه ها را باد با خود برد یا گم کرده ام؟
من شبیه آن پرنده – لحظه ای که تیر خورد-
بالهای خویش را روی هوا گم کرده ام
شک ندارم اینچنین دستان من خالی نبود
چیزهایی را در این وحشت سرا گم کرده ام
راستی این گم شدن ها از کجا آغاز شد؟
کاشکی یادم می آمد که چه ها گم کرده ام

                                                بابک دولتی

   براین باورم که اگر 63 نماینده مجلس در بحرانی‌ترین مقطع از تاریخ حیات طبیعی ایران، خواستار انحلال سازمان متولّی طبیعت ایران می‌شوند؛ اگر 150 نماینده، بی‌مهابای فرداها به حفرکنندگان غیر مجاز چاه، جایزه می‌دهند و اگر 151 نماینده، ارزش‌های یک جاده با دسترسی محلی را بر امتیازهای بی‌رقیب باستانی‌ترین جنگل جهان در ابر شاهرود ترجیح می‌دهند؛ گناه ماست! گناه ماست که بیش از اندازه ساکتیم و از تمامیت طبیعت وطنی که دوستش داریم، دفاع نمی‌کنیم! می‌کنیم؟
    ایران امروز به مصلحانی یاغی، شجاع و البته دانا چون راشل کارسون نیاز دارد که سلحشورانه و شجاعانه در برابر تمامی قدرت توسعه‌سالاران طبیعت گریز بایستند و نشان دهند که در این کشور همچنان طبیعت مردان و زنان سالاری وجود دارند که هرگز مرعوب توان طبیعت‌ستیزان قدرت‌‌سالار نخواهند شد.

 

منبع : وبلاگ مهار بیابان زایی ( محمد درویش )

برگرفته از وبلاگ دیده بان کوهستان

گفتگوها