دولتها در کشورهایی که در مناطق کوهستانی واقع شدهاند عموما اکوتوریسم و گردشگری کوهستانی را یکی از راه های مقابله با مشکلات ناشی از فقر و توسعهنیافتگی میدانند. از سال 2002 که سال کوهستان و اکوتوریسم نام گرفت، توجه به این مناطق شکل ویژهتری به خود گرفت و جوامع مختلف از ظرفیتهای این صنعت برای بهبود اوضاع خود بهره گرفتند.
اما چگونه میتوان میان مناطق صعبالعبور کوهستانی و سرمایهگذاری راهی پیدا کرد؟ کافی است نگاهی به کشورهای اطرافمان بیندازیم تا از حجم و میزان سرمایههای وارد شده به این کشورها آن هم تنها برای صعود به قلهها مطلع شویم. پاکستان و نپال جزو پیشقدمها در این حوزه هستند. قرار گرفتن این دو کشور در منطقه هیمالیا، توانسته است هر ساله تعداد زیادی کوهنورد را از مناطق مختلف جهان به دامنههای این کشورها سرازیر کند؛ آژانسهایی هم هستند که به مخاطبان خود تنها شبمانی در کمپ اصلی را پیشنهاد میدهند و به این ترتیب کسانی که توان بالا رفتن را ندارند، اما علاقهمند به تجربه فضای هیمالیانوردی هستند با صرف هزینه بالا، با این آژانسها همسفر میشوند. ترکیه از دیگر کشورهایی است که چند سالی است بر روی توسعه گردشگری کوهستانی خود سرمایهگذاری میکند.
قرار گرفتن قله آرارات در این کشور این امتیاز را به همسایه غربی ما داده است تا با تبلیغات گسترده بر روی آن، این منطقه را به عنوان یک جاذبه برای کسانی که علاقهمند به سفرهای ماجراجویانه هستند و تجربه کافی نیز دارند، پیشنهاد کند. از آنجا که تجربههای این چنینی نیاز به هزینه بالا و اقامتهای طولانی دارد، چنین سفرهایی هم میتواند مردم محلی را منتفع کند و هم برای اقتصاد این کشور سودآوری داشته باشد.
اما آیا میتوان مقایسهای میان سرمایهگذاریهای صورت گرفته در صنعت گردشگری کوهستانی میان ایران و ترکیه داشت؟ میتوان دماوند، بلندترین قله و نماد ملی ایران را با آرارات مقایسه کرد؟